چند لحظه با من همراه شوید و به یک روز معمولی و کارهایی که عموماً در طول روز انجام میدهید فکر کنید. از زمانی که شروع به کار میکنید تا زمانی که آن را روز مینامید و کارتان را متوقف میکنید، شروع کنید. اگر بخواهم که دقیقاً و با جزئیات کارهایی که در طول روز انجام میدهید را تفکیک کنید، چه مقدار از این کارها مفید و چه مقدار فقط تلف کردن وقت خواهد بود؟ در این میان مسلماً متوجه خواهید شد که چه مقدار زمان را هم بدون انجام دادن هیچ کاری از دست میدهید.
مطالعات انجام شده در بریتانیا نشان داده است که در کشوری همانند انگلیس، کارمندان دفتری تنها در طول روز ۲ ساعت و ۵۳ دقیقه کار مفید انجام میدهند. در مورد خودمان اعداد بدتر است. پس برای چه کاری از ۸ تا ۴ عصر سر کار هستید؟ تعجب کردید؟ با نگاه ریزبینانه در این اعداد و ارقام، متوجه واقعیت تلخ و بسیار مهمیخواهیم شد.
این اعداد زمانی پررنگتر دیده میشوند که متوجه شویم، بیشتر طول زندگی خودمان را در محل کارمان میگذرانیم. بیشتر کسانی که در مطالعات انجام شده شرکت کردند، میگفتند که مابقی زمانهایی که در محل کارشان حضور دارند را به چک کردن شبکههای اجتماعی، صبحت کردن با دیگر همکاران، چت کردن با دوستان، درست کردن نوشیدنی، مرور اخبار روزانه و جواب دادن به تلفنهای شخصی میگذرانند.
من دوست دارم مدت زمانی که مجبور هستم برای گذران زندگی خودم در دفتر کارم باشم را به شکل مفیدتری سپری کنم و بتوانم کارهایی که همکارانم برای انجامشان به هفتهها زمان نیاز دارند را در یک روز انجام دهم. با این کار مسلماً هم خودم و هم کارفرمایم از من راضیتر خواهند بود. کارفرما به کنار، خودم احساس مفید بودن میکنم. برای تغییر در نحوه عملکردم در طول روز باید قبول کنم که راهی که برای عمل کردن و انجام وظایف کاری انتخاب کردم، اشتباه است و می تواند تغییر کند.
برای کشف مشکل در یک سیستم، میبایست تک تک قسمتهای آن را بررسی و عیبیابی کرد. حال شما نیز همراه من شوید تا نگاهی شیوه کار کردن خودمان داشته باشیم، اشکالات آن را رصد و بهبود ببخشیم. بر اساس فلسفه کایزن، اگر یک درصد هم بهبود دائمی در شیوه کار کردن خودمان داشته باشیم، جزء افراد موفق جامعه هستیم. با یک بار بهبود شیوه کار کردن خودتان متوجه خواهید شد که دیگر نیازی به تغییر ندارید و میتوانید به راحتی در طول یک روز اهداف و کارهای بیشتری نسبت به همکارانتان انجام دهید. این به معنی موفقیت بیشتر است.
اگر میخواهی بیشتر کار کنی، ساعت بدنت را بشناس
دن کندی، نویسنده مشهور آمریکایی و خالق کتابهای توسعه فردی و موفقیت در مورد برنامهریزی و رصد کارهایی که در طول روز انجام میدهیم میگوید:
«بهبود شیوه کار کردن یا بهرهوری یک استراتژی فردی برای استفاده بیشتر از زمان، استعداد، هوش، انرژی، منابع و فرصتها است که باعث میشود شما سریعتر به اهداف دلخواه و مطلوبتان نزدیک شوید».
خب میدانم دست به کار شدید و برنامه شخصی انیشتین و بنجامین فرانکلین را از اینترنت کش رفتید؛ اما بهتر است دست نگه دارید، به نظر خودتان برنامه شخصی بنجامین فرانکلین که تمرکز زیادی روی اوقات صبحگاهی دارد برای شما که شبها بیدار میمانید و تا ساعت ده صبح میخوابید، کارایی دارد؟ مسلماً نه!
پس الگوی مناسب کیست؟
هیچ کس. شما باید خودتان را مبنی برنامهریزی قرار دهید. برنامه شخصی که تنظیم میکنید میبایست بر اساس اوقات و زمانهایی که در بهترین حالت روحی و جسمی قرار دارید، باشد. مسلماً آنچه که بنجامین فرانکلین به عنوان برنامه شخصی صبحگاهی تنظیم کرده بود، برای شما یا هیچ کس دیگری به جز خودش کاربردی و مفید نیست.
بنجامین فرانکلین یک سحرخیز واقعی بود. سحرخیزی برای ما در این مقاله مترادف با morningness chronotype است. افراد سحرخیز، به شدت دوست دارند صبح زود از خواب بیدار شوند تا با غلبه بر احساس خوش خواب صبحگاهی، لذت رسیدن به موفقیت قبل از دیگران را تجربه کنند. مفهوم سحرخیزی که در مورد آن صحبت میکنیم در «سحرخیز باش تا کامروا شوی» استفاده شده است.
مطالعات علمی و روانشناسی انجام شده بر روی سحرخیزی نشان میدهد که افراد سحرخیز بهرهوری بیشتری دارند؛ اما مطالعه دیگری نشان داده است که سحرخیزی نزدیک به ۵۰ درصد میتواند به شکل وراثتی تعیین شود. هر چند ما میتوانیم با آموزش فواید سحرخیزی در جامعه آن را نهادینه کنیم اما هیچ گاه نمیتوانیم اهمیت طبیعت و وراثت را کم رنگ کنیم. من سحرخیز هستیم چون از دوران مدرسه عادت به زود بیدار شدن و رسیدگی به کارهای روزانهام داشتم. این باعث شد که بعد از گذشت چندین سال، همچنان یک سحرخیز باقی بمانم. البته زاویه مخالف سحرخیزی هم وجود دارد: شب بیداری یا eveningness chronotype. این افراد که بیشتر به جغد معروف هستند، نیز عملکرد مشابه مغزی با سحرخیزان دارند. برای درک تفاوت این دو به الگوهای رفتاری طی یک روز سحرخیز و شب بیدار دقت کنید:
سحرخیز: ساعت ۶ از خواب بیدار میشود تا ساعت ۱۰ شب فعالیت دارد. ۱۰ تا ۶ صبح استراحت میکند.
شب بیدار: ساعت ۱۰ از خواب بیدار میشود. تا ساعت ۴ صبح فعالیت دارد. ۴ تا ۱۰ صبح استراحت میکند.
شاید تصور کنید، شب بیدارها انرژی کمتر و همچنین سود کمتری از روز میبرند پس عملکرد مغز و بهرهوری آنها کمتر از سحرخیزان است؛ اما مطالعات نشان داده است که سحرخیزان و شب بیدارها عملکرد یکسان مغز و بهرهوری مشابه دارند. الگوهای خواب، اشتها، ورزش، مطالعه و کار همگی در آنها یکسان گزارش شده است.
بر همین اساس، اگر شما خودتان را فردی سحرخیز یا شب بیدار میدانید، میبایست برنامهریزیهای روزانه خودتان را بر اساس ساعت بیولوژیکی بدن خودتان تنظیم کنید. مسلماً بهرهوری شما بر اساس ساعت بیولوژیکی بهتر از ساعت رسمی و اسمی خواهد بود. برای مثال اگر سحرخیز هستید، قسمت عمده کارهایی که باید انجام دهید را به ساعات اولیه صبح انتقال دهید، چرا که میتوانید در زمان کم، کار زیادی بکنید؛ اما اگر شب بیدار هستید، برعکس باید عمل کنید.
شما بهتر از من میدانید چه زمانهایی از روز تمرکز بالا، انرژی بیشتر و همچنین انگیزه بهتری برای انجام کارهایتان دارید. بر اساس تجربه، کسانی که سحرخیز هستید تا میانه روز، کاربری بیشتر نسبت به شب بیدارها دارند. با گذشتن عقربه از ساعت دوازده ظهر، شیف صبح بیدارها و شب بیدارها با هم عوض میشود و کارایی شب بیدارها بیشتر میشود.
دن اریلی، دانشمند آمریکایی که تاکنون جوایز زیادی همانند لیگ نوبل را کسب کرده است در این مورد میگوید:
«به طور کلی، کسانی که سحرخیزتر هستند تا دو ساعت بعد از بیدار شدن بیشترین بازدهی و بهرهوری را دارند».
برای من که سحرخیز هستیم این الگوی رفتاری کاملاً درست است. بیشتر مقالاتی که برای نوشتن آنها نیاز به تمرکز دارم را به صبح زود موکول میکنم. همه مثل هم نیستیم. اولین راز بهرهوری بهتر، هماهنگی کارها با ساعت بیولوژیکی بدن است.
با باک پر بنزین روزت را شروع کن
روزهای شنبه کارایی بیشتری دارید یا چهارشنبه؟ جدای از اینکه شنبه روز اول کاری است و میتواند کمی خسته کننده باشد اما بهرهوری شما در این روز بیشتر از چهارشنبه است. دلیل این اتفاق، باک بنزین پر شما است. انسانها در خط شروع هر کاری چه هفته باشد که دو ماراتن، انرژی و انگیزه بیشتری دارند.
مهمترین بخش پازل افزایش بهرهوری شما در طول هفته، چگونگی وارد شدن شما به رینگ مسابقه است. اگر شما خسته و کوفته وارد رینگ مسابقهای شوید که قرار است یک هفته درونش مبارزه کنید، در همان دور اول ضربه فنی میشوید و مابقی هفته را کنار رینگ مجبور به تماشا خواهید بود. اغلب کسانی که آخر هفته خوبی سپری نمیکنند دوست دارند شنبه را تا یکشنبه خواب باشند. عمده دلیل اینکه از شنبهها متنفر هستیم، جمعههای بیحاصل و خالی از پمپ بنزین برای پر کردن باکمان است.
بیایید از این به بعد، جمعهها و آخر هفتههایمان را به کارهایی که دوست داریم اختصاص دهیم. با این کار شما منتظر شنبه تا پنجشنبهای خواهید بود که هر روز با لیست بلندی از کارها مواجه شوید و تا آخر روز تعداد زیادی از آنها را انجام دهید حتی اگر پایان روز، عقربه باک بنزینتان بالا آمده باشد، هنوز بنزین کافی تا پایان هفته خواهید داشت.
البته شما باید در طول هفته هم به خودتان استراحت بدهید. گوشه رینگ بروید، دراز بکشید و ۸ تا ۹ ساعت استراحت کنید. خوابیدن یکی از بهترین گزینههای پیش روی شما برای تجدید قوا و وارد شدن به رینگ مبارزه در روز بعدی است. هیچ وقت خواب را از برنامه روزانه خودتان حذف نکنید. این روزها همه ما به خاطر مشغلههایی که برای خود درست کردهایم، کمتر میخوابیم و بیشتر سرپا هستیم تا در جلسات و هر آنچه که مربوط به بهرهوری بهتر است، شرکت کنیم.
به همین دلیل است که نباید آخر هفته را از دست بدهید. خوب بخوابید و دست از چک کردن نامهها، پیامها و اخبار بیهودهای که میتواند ذهن شما را درگیر کند، بردارید. با خانواده خودتان باشید و انرژی از دست رفته را به دست آورید.
هر چند سخت است که آخر هفته خودتان را بدون گوشی و لپ تاپتان سپری کنید، اما خبر خوب برای شما این است که اگر بتوانید از پس این کار بربیایید در کل هفته بعد با تمرکز بیشتری میتوانید به آنها بپردازید. پس قسمت گم شده از پازل افزایش بهرهوری، استراحت کافی و زدن بنزین در روزهای مخصوص استراحت و زمانهای فارغ شدن از کار است.
برنامهریزی کوتاه مدت داشته باش
اجرای برنامههای روزانه بر اساس برنامهریزی طولانی مدت مثلاً برای یک هفته یا یک ماه میتواند دشوار و گیج کننده باشد. برای اینکه بتوانید روزانه بر روی کارهایی که همان روز قرار است انجام دهید، تمرکز کنید نیاز به یک برنامهریزی کوتاه مدت و روزانه دارید. به این معنی که بخشی از امروزتان را به برنامهریزی برای فردا اختصاص دهید. اگر هر روز از خواب بیدار شوید و به جای برنامه کوتاه مدت روزانه، برنامه بلند مدت هفتگی یا ماهانه را نگاه کنید، نخواهید توانست شروع موفقی برای رسیدن به اهدافتان در طول روز داشته باشید.
بهترین زمان برای برنامهریزی روز بعدی، نیم ساعت پایانی ساعات کاری روز قبل است. بیست تا سی دقیقه همه کارهای مهمی که قرار است فردا انجام دهید را لیست کنید. آنها را بر اساس اولویت برای روز بعد مرتب کنید تا روزی که در پیش دارید را بدون برنامهریزی گیج کننده شروع کنید.
جولی مورجنسترن نویسنده کتاب انگیزشی «هیچ وقت ایمیلهایت را صبح چک نکن» در مورد برنامهریزی کوتاه مدت میگوید:
«اگر شما منتظر هستید که صبح شود و برای همان روز برنامهریزی کنید، باید بدانید که خیلی دیر شده است. اتفاقات و کارهایی که باید انجام دهید بیهیچ وقفهای همانند قطار تا بجنبید از پیش رویتان رد خواهند شد و شما حتی وقت فکر کردن و برنامهریزی نخواهید داشت».
با نوشتن لیست ضروریات و اولویتهای روز بعدی در پایان روز کاری قبل، شما میدانید که چه کاری را باید زودتر از دیگری باید انجام دهید یا چقدر باید برای انجام هر کاری زمان صرف کنید. البته اگر حوصله کافی دارید، در لیست بلند مدت خودتان هم میتوانید این تغییر را اعمال کنید. به این صورت که برنامه بلند مدت خودتان را به شکل تفصیلیتری با شرح وظایف روزانه تنظیم کنید. البته لازم نیست باز هم همه جزئیات را ذکر کنید، تنها نوشتن اولویتهای اصلی مهم است. حال میتوانید به جای نوشتن برنامه کوتاه مدت در پایان روز کاری، آخر شب نگاهی به برنامه طولانی مدت تفصیلی خودتان داشته باشید و بدانید که صبح فردا چه کارهایی در انتظارتان خواهد بود.
مشخص کردن اولویتهای روزانه نه تنها به شما دید بهتری از روزی که پیش رویتان قرار دارد میدهد بلکه روند تکمیل اهداف اصلی شما در طول هفته را نیز نشان میدهد. برای مثال اگر قرار باشد تا پایان هفته مقالهای تکمیل کنید، از روز شنبه روند تکمیل آن را بر اساس آنچه که همان روز انجام دادید به روز یکشنبه انتقال میدهید. با این کار برای تکمیل هیچ کاری سردرگم نمیشوید.
صبح کاری خودتان را جای اختصاص دادن به تلاش، کوشش و کار کردن صرف برنامهریزی عجلهای نکنید. بر اساس آنچه که روز قبل انجام دادید، بر روی انجام کارهای روزانهتان تمرکز کنید.
انرژی خودت را مدیریت کن، نه زمانت را
من همانطور که گفتم سحرخیز هستم. پس من از اواسط روز تحلیل انرژی و انگیزه را تجربه میکنم. به همین دلیل، اگر کارهایی که هیچ وقت دوست ندارم انجام دهم را به بعد از ظهر موکول کنم، صد در صد در انجام آنها کوتاهی خواهم کرد و بهرهوری کمتری خواهم داشت.
به همین دلیل من ترجیح میدهم ساعتهایی از روز که انرژی بیشتر و انگیزه مضاعف بر اساس ساعت بیولوژیکی خودم دارم را به انجام کارهایی که اصلاً دوستشان ندارم یا نیاز به انرژی بیشتر برای پیش بردنشان دارم، اختصاص دهم. در مدیریت و برنامهریزی انرژی شما باید بهرهوری را تابعی از انرژی خودتان فرض کنید و آن را مستقل از زمان بدانید.
کار کردن با انرژی بیشتر در بازه زمانی کمتر میتواند منجر به بهرهوری بیشتر نسبت به زمان کار زیاد با انرژی کم شود. همه ما این را با گوشت و استخوان لمس کردیم. یادتان هست درسهایی که دوست داشتیم را طی زمان کمتر از درسهای دیگر یاد میگرفتیم و نتیجه بهتری هم در نهایت از آنها برداشت میکردیم.
با این وجود، بدون استرداد و احیا انرژی در طول روز، بهرهوری شما دچار تحلیل میشود. انرژی و انگیزه شما، با انجام کارهای روزانه و غرق شدن در برنامهریزی روزانه رفته رفته کاهش پیدا میکند، بنابراین حیاتی است که شما انجام کارهایی که نیاز به انرژی و انگیزه بیشتری هستند را به ساعات اولیه روز و زمانی که انرژی بیشتری دارید موکول کنید.
کارهای خودتان را به بخشهای کوچکتر و قابل مدیریت و برنامهریزی به طوری که برای انجام آنها زمان زیادی لازم نباشید، تقسیم کنید. همانند یک سردار جنگی، نیروهای انگیزه خودتان را آرایش دهید. اگر قرار باشد همه توان خودتان را برای انجام کاری که انرژی زیادی از شما در همان ابتدای روز میگیرد، صرف کنید دیگر برای ادامه روز توانی نخواهید داشت؛ بنابراین شما با صرف وقت زیاد، بهرهوری کمتری خواهید داشت. بهرهوری واقعی در این است که شما بتوانید انرژی لازم برای انجام کارهای روزانهتان را به سمت کار بیشتر در مقابل زمان کمتر هدایت کنید.
اگر شما هر روز ساعت سه عصر کارایی لازم خودتان را از دست میدهید، اصرار زیاد برای کار کردن بعد از آن ساعت میتواند تنها منجر به هرز رفتن انرژی و خستگی بیش از حد برای روز بعدی باشد. درست است که شما به شکل فیزیکی در ساعات بعدی کار میکنید اما هیچ کارایی ندارید. برای بازگرداندن بخشی از انرژی خودتان کافی است که مدتی خودتان را از محیط کاری دور کنید، این کار میتواند یک پیادهروی ۱۰ تا ۲۰ دقیقهای یا خوردن چای باشد.
عادت به دست به کار شدن سریع
برای عده ای از ما، شروع به کار کردن همانند بیدار شدن از خواب و تخت است. به قدری سخت و دشوار است که گاهی منجر به توقف کار یا دست کشیدن از آن میشود. اگر شما ندانید که سر صبح و شروع روز کاری چه فعالیتی باید انجام دهید، یکی از بهترین اوقات کاری و زمانی که انرژی زیادی برای انجام کار دارید را به سادگی از دست میدهید. برای فرار از دست این عادت زننده و ناموفق بهتر است دست به کار شوید و یک عادت جایگزین ایجاد کنید. عادتی که به مغز شما دستور دهد، وقتی از خواب بیدار شدید یا پشت میز کارتان بشستید، باید بلافاصله شروع به کار و فعالیت روزانه کنید.
عادت روزانه شما میتواند بسیار ساده و شامل رفتن به سر کار، آماده کردن یک لیوان چای، تمیز کردن میز کار و در نهایت نگاه کردن به لیست کاری روزانه باشد. همچنین شما میتوانید از سکوهای پرتاب برای تمرکز بیشتر هم استفاده کنید. اگر هدفون دارید، آهنگی که دوست دارید را برای چند دقیقه گوش دهید، نفستان را حبس کنید و اراده کنید که از پس همه برنامههای مشخص شده برای روزتان بر بیایید. حالا چشم باز کنید و دست به کار شوید. همچنین میتوانید هر عاملی که باعث حواس پرتی و کاهش بهرهوری شما در شروع کار روزانه میشود را حذف کنید. این کار میتواند کنار گذاشتن گوشی همراه تا درآوردن کفشهایتان باشد.
من آهنگهایی مخصوص تحت عنوان «سکوی پرتاب» در گوشی همراهم دارم. هر وقت احساس کنم که انرژی کافی برای شروع ندارم، از آنها به عنوان تقویت کننده قوای خود استفاده میکنم و همیشه هم جواب داده است.
ساعت کار جدا، ساعت استراحت جدا
شما آدمآهنی یا ربات نیستید که هشت ساعت کامل به شکل روزانه و هر روز هفته کار کنید و احساس خستگی نکنید. هر کسی در طول روز از انجام کار روزانهاش احساس خستگی روحی، فکری و جسمی میکند. متأسفانه خستگی روحی و فکری به مراتب بیشتر از خستگی جسمی و فیزیکی است اما مشهود نیست. اثرات خستگی روحی و فکری در کاهش بهرهوری دیده میشود.
تحقیقات نشان داده است که وقفههای منظم در طول ساعات کاری و استراحت کوتاه مدت به میزان ۱۶ درصد بهرهوری و تمرکز را افزایش میدهد. همچنین دانشمندان اعلام کردند که زمانهای طولانی کار به همراه وقفههای کوتاه مدت ۱۵ دقیقهای هماهنگی زیادی با ساعت بیولوژیکی و چرخه طبیعی بدن ما دارند.
این وقفههای کوتاه باعث میشود تا ما تمرکز خودمان را از دست ندهیم و انرژی تحلیل رفته را دوباره به دست آوریم. شما باید اهمیت این موضوع را درک کنید و فکر غلط کار کردن پشت سر هم برای کشف موفقیتهای بزرگ را خط بزنید. همچنین اگر قرار است که کار جدیدی به دنبال کار قبلی روزانه خودتان شروع کنید، میبایست فکر خودتان را از کار قبلی خلاص و پاک کنید تا تمرکز کافی روی فعل کنونی داشته باشید.
همچنین زنگهای تفریح کوتاه نشان دادند که میتوانند موجب بروز خلاقیت بیشتر در کنار کاهش استرس، نگرانی و خستگی شوند.
ضربالاجل تعیین کن
داشتن زمان و وقت زیاد برای انجام کار، به معنی بهرهوری بالا و مناسب نیست. برخلاف تصور شما تحقیقات نشان داده است که زمان محدود برای انجام کار باعث میشود که بهرهوری به مراتب بیشتر شود. همچنین در مدت زمان کم، کارهای بیشتری انجام میشود. در این مورد فکر کنید که:
اگر یک صبح تا شب وقت برای انجام وظیفه محول شده بر شما وقت داشته باشید، مدت زمانی که برای انجام کار مفید اختصاص میدهید، کاهش پیدا میکند و از سوی دیگر مدت زمانی که برای انجام کارهای جانبی همانند زنگ زدن، چک کردن شبکههای اجتماعی، خوردن قهوه و هر چیز دیگری به جز فعالیت اصلی خود اختصاص میدهید؛ اما اگر شما همانند شب امتحان فقط مدت محدودی برای انجام کاری همانند خواندن درس داشته باشید، خودتان را مجبور میکنید کتابی چند صفحهای که در طول ترم نخواندید را به زور تمام کنید.
اگر شما برای خودتان مهلت کوتاه برای انجام کارهایتان تعیین نکنید، به احتمال زیاد فقط زمانی که احساس کنید مجبورید کارتان را انجام دهید یا همان دقیقه نود دست به کار میشوید. بهترین کار این است که برای خودتان به شکل ذهنی یا عملی محدودیت زمانی ایجاد کنید. این کار میتواند تعیین زمان معکوس با کرنومتر یا یک جایزه باشد.
مدام خودتان را تشویق کنید تا در زمان مشخص شده کارهایی که قرار است انجام دهید را به پایان برسانید. اگر موفق به انجام این کار شدید، جایزه ای به خودتان بدهید در غیر این صورت مجبورید بیشتر سعی کنید و خبری از جایزه نیست.
جمعبندی
اگر شما عادت روزانه بهتری داشته باشید، می توانید انرژی خودتان را مدیریت کنید، کارهایتان را بر اساس ساعت بیولوژیکی انجام دهید و با بدن خودتان دوست شوید، شما میتوانید کارهایتان را در زمان کمتر انجام دهید، کارهای بیشتری نسبت به قبل پیش ببرید، زمان کمتری از دست بدهید، زمان آزاد بیشتری برای کارهای مفیدتر داشته باشید، کنترل روزتان را به دست بگیرید و در نهایت استرس کمتری برای انجام کارهایتان داشته باشید.
در این میان باید برای بهبود بهرهوری، میبایست اولویت بندی روزانه کارهایتان را بدانید تا بتوانید با دید باز و بدون سردرگمی روزتان را آغاز کنید.