چون زندگی انسان ریشهای داستانوار دارد، همراهکردنِ داستان سرایی در سخنرانی میتواند راهی قدرتمند برای جلب توجه مخاطب به سخنرانی باشد.
داستانسرایی
داستانسرایی، انتقال رویدادها با واژهها، صدا و/یا تصاویر است که اغلب به شکل بدیههگویی یا با آبوتاب تعریف میشود. داستانها یا روایات در هر فرهنگی به عنوان وسیلهی سرگرمی، آموزش، حفظ فرهنگ و القای ارزشهای اخلاقی بهشمار میروند.
قدرت داستانسرایی
داستانسرایی ابزاری قدرتمند است؛ وسیلهای برای بازگویی تجربهها و دانش؛ و یکی از راههایی که ما را به یادگیری تشویق میکند. پیتر ال برگر (Peter L. Berger) میگوید زندگی انسان ریشهای داستانی دارد؛ انسانها زندگی خود را میسازند و جهانشان را بر حسب این زمینه و خاطرات شکل میدهند. داستانها در اینکه میتوانند پلی فرهنگی، زبانی و مرتبط با سن بسازند، جهانشمول هستند.
کاربرد داستانسرایی در سخنرانی
چون زندگی انسان ریشهای داستانی دارد، بهرهگیری از داستانسرایی در سخنرانی میتواند راهی قدرتمند برای ارتباط با مخاطب باشد. برای نمونه، برقراری ارتباط با بهرهگیری از فنون داستانسرایی، راهی اثربخشتر و گیراتر از صرفا بیان واقعیتها برای ارائهی اطلاعات است.
چگونه و چه زمانی از روایت کمک بگیریم
سخنرانان از داستان و روایت بهره میگیرند تا از نکات مورد نظرشان پشتیبانی کنند و سخنرانیهای خود را دلنشینتر نمایند.
هدف سخنرانی شما هر چه باشد، شما نیازمند راهی هستید تا از گفتههای خود پشتیبانی کنید و درستیشان را ثابت کنید؛ اما سخنران خوب، نکاتش را گیرا و بهیادماندنی ارائه میدهد.
رایجترین اشکال پشتیبانی عبارتاند از: حقایق، آمار، گواه، روایت، مثال و مقایسه که در اینجا به روایت میپردازیم.
روایت
روایت شکلی داستانگونه دارد. ارائهدهندگان از روایت کمک میگیرند تا از نکتهای که گفتهاند، پشتیبانی کنند یا نکتهای را که بهزودی خواهند گفت، معرفی کنند. روایتها را میتوان با حقایق یا آمار آمیخت تا کیفیتی اثرگذارتر بیابند.
چطور از یک روایت استفاده کنیم
داستانسرایی هدفی واحد دارد. داستان شما نباید وصلهای ناجور باشد؛ بلکه باید بخشی طبیعی از فرایند سخنرانی به نظر برسد. اگر مخاطب فکر کند شما داستانی میگویید چون خواندهاید که این کار ایدهی خوبی است، داستانتان اثری نخواهد داشت.
رسالت داستان این است که مخاطب را به اهمیتدادن وادارد. روایت شما باید چیزی باشد که مخاطبتان بهسادگی میفهمد و با آن ارتباط برقرار میکند.
داستان را کوتاه و بانمک بیان کنید. روایتتان را حداکثر به سه یا چهار دقیقه محدود کنید. به یاد داشته باشید که از آن برای پشتیبانی یا شفافسازی نکتهتان استفاده میکنید. وقتی آن را تعریف کردید، به سراغ ادامهی سخنرانی بروید.
قرار نیست داستان شما جایگزین اطلاعات شود. داستان قرار است نکتهی شما را شفاف کند.
داستانهای خوب تصاویری را در ذهن مخاطب ترسیم میکنند. آنها به مخاطب اجازه میدهند تا آنچه را که میگویید، بهخوبی تجسم کند.
حتما داستان را بهگونهای تعریف کنید که به مرور جذابتر شود و خستهکننده نباشد. مخاطب را تا انتها مشتاق نگه دارید.
بیش از حد از داستان استفاده نکنید. مسلما چنانکه مثالی قدیمی میگوید: «از آنچه میدانید بهره بگیرید.» داستانها فقط دربارهی حقایق نیستند؛ آنها میتوانند آنچه را که تجربه کردهاید و آنچه شخصا میدانید و حس میکنید درست است، به شکلی تأثیرگذار به مخاطبان منتقل کنند