چالش سخنرانی

چالش سخنرانی
به نام خدا

چالش سخنرانی

نویسنده:سید امید خیریه-مهندس عمران –مدرس مهارت های پیشرفته ارتباط موثر-دارای گواهینامه تعامل اجتماعی موثر از آکادمی IQS انگلستان – دارای گواهینامه پیشبرد سخنرانی عمومی از آکادمی IQS انگلستان

آدرس الکترونیکی:omid.kheirieh@gmail.com

اردیبهشت ماه امسال بود.من و دوستم مهران که هردومان سرمان درد می کرد برای سخنرانی، تصمیم گرفتیم خودمان را به چالش
بکشیم.ما اقدام کردیم ودر یک روز بهاری ، خوشحال و شاد و خندان حرکت کردیم به سمت پارک خیابان کارگر شهر کاشان.گوشه
پارک یک نیمکت خالی بود.مهران نشست روی نیمکت خالی ومن به فاصله یکی دومتری شروع کردم به ایراد سخنرانی با
موضوع منطقه خاکستری. پنج دقیقه ای با تمام قواسخنرانی کردم وبعد نوبت به مهران رسید.او هم باتمام انرژی سخن گفت.
ماجرابه همین جا ختم نشد.مهران گفت بریم وسط شلوغی پارک که وسایل بازی بچه ها آنجا بود.بله.. مارفتیم شلوغترین قسمت
پارک.من رفتم روی سکوی بتنی که آن قسمت بود و ایستاده شروع کردم به خطابه.خیلی ترسناک بود،اولش دست ها ونیزصدایم
می لرزید وشاید پاهایم. دهانم خشک شده وقلبم تند تند می زد.هنوز چنین حسی را تجربه نکرده بودم ولی من کم نیاوردم،خودم را
جمع و جور کردم و با همه وجود این سخنرانی عمومی را به سرانجام رساندم. من اقدام کردم..اقدام.. چون یک جایی دیده بودم که
نوشته شده بود:
“چیزی که مرا نکشد،قوی ترم می کند”

 

.

مقاله های مرتبط :

0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments