در ابتدا سوالی از شما دارم؟ اگر در زندگی کار اشتباهی انجام دهید، چه برخوردی با خودتان خواهید داشت؟ آیا از اشتباهتان میگذرید و در پی جبران آن میروید یا مدام خودتان را سرزنش کرده و نسبت به خود دچار شرمساری میشوید؟ که البته فکر میکنم پاسخ اکثر شما گزینه دوم باشد. داشتن حس خجالت و شرمساری بعد از انجام کاری اشتباه، باعث کاهش اعتماد به نفس و عزت نفس میشود. چیزی که لازم است بدانیم این است که هر انسانی مرتکب اشتباه میشود و باید یاد بگیریم که نسبت به خود، گذشت داشته باشیم و به خودمان عشق بورزیم. حتما متوجه شده اید که شما خواهان عشقی هستید که بیشتر و قویتر از عشقی باشد که در حال حاضر دریافت میکنید. شما در مورد دوستداشتنی بودن احساس تردید و ناامنی دارید، اغلب دیگران را دوست دارید، ولی علاقه تان به این بستگی دارد که آنها چقدر شما را دوست دارند یا برایتان جذاب هستند. عشق ورزیدن به خود یعنی طی کردن مسیری که قبلا آن را نرفته اید. اکنون با هم و گام به گام این مسیر را طی میکنیم.
گام ۱: برقراری ارتباط با خودِ واقعی
زمانی را اختصاص به توجه بیشتر و مراقبت از خودتان در نظر بگیرید. سعی کنید حداقل چند دقیقه در روز را به فکر کردن، تعمق و تجربه کردن آرامش اختصاص دهید و با جهان درونی خود، ارتباط برقرار کنید. تلاش کنید که آن را درک کرده و از آن لذت ببرید.
گام ۲: روبهرو شدن صادقانه با خود
اکثر افراد از اینکه با ضعفها و عیبهای خود روبرو بشوند هراس دارند، چون دید و نگرش بدی در مورد ضعفها و عیبهایشان دارند. ولی از آنجا که شما انسان هستید، باید این را بدانید که حس ناامنی و اضطراب در شما، بخاطر داشتن احساساتی از گذشته است که میخواهند رها شوند، البته اگر شما فرصتی به آنها بدهید. دومین گام برای بهبودی، نگاه کردن به درون خود و آغاز کردنِ فرایند رهاسازی است که از راههای متعددی میتوان به بهبودی رسید:
رویارویی با ضعفها، پذیرش و بهبود آنها، راهنمایی خواستن از یک مشاور و در مراحل بالاتر انجام مسیر درمانی.
گام ۳: رویارویی با زخمهای کهنه
با آزادسازی احساسات منفی، متوجه میشوید که در خشم، رنجش و زخمهایی گرفتار شدهاید که باید با آنها روبهرو شوید. زیر جای زخمهایتان، زخم بسیار تازهای وجود دارد. این کار نیازمند کمک گرفتن از فرد دیگری است که بتواند شما را به درون این مکانهای تاریک ببرد. این شخص میتواند دوستی صمیمی یا ترجیحا روانشناس باشد. هیچ کس نمیتواند این کار را به تنهایی انجام دهد.
گام ۴: بخشیدن خود
البته این کار زمان بر است. بخشیدن، کاری زبانی نیست بلکه ما باید بتوانیم با تمام وجود خود را ببخشیم. اگر بتوانیم از طریق درمان، دردهایمان را از بین ببریم، میتوانیم به بخششی عمیق دست پیدا کنیم. برای این کار ابتدا باید به پذیرش خود برسیم و درک کنیم که ما بر اساس میزان آگاهی و درکی که از مسائل داشتهایم، بهترین کار ممکن را انجام دادهایم.
گام ۵: برقراری رابطه ای که در آن حس میکنید دوست داشته و درک میشوید
مسیر دستیابی به عشق را نمیشود به تنهایی طی کرد. شما نیاز دارید که افرادی با شما هم قدم بشوند و شما را دوست داشته باشند. شاید در مرحلهای متوجه شوید که همهی اعضای خانواده و دوستانتان، با آرمانهای شما همگام نیستند. شما میتوانید افرادی را بیابید که مسیری را که در آن گام برداشتهاید، درک میکنند و با آن موافق هستند. به احتمال زیاد این افراد، ارزش و اهمیت آنچه هستید و آنچه میخواهید باشید را بهتر درک میکنند.
گام ۶: رهایی از دوست داشتن شرطی
نکته ای را لازم میدانم بیان کنم و آن اینست که علاقهی ما به خودمان شرطی و محدود است. ما زمانی خود را دوست داریم که کار درستی انجام بدهیم. ولی دوست داشتن خودمان براساس کارهایی که میکنیم نیست. خیلی از ما با این تفکر غلط زندگی میکنیم و فکر میکنیم وقتی باید خودمان را دوست داشته باشیم که کار با ارزشی انجام داده باشیم. نمونه افکار دیگر ما که غلط هستند:
اگر من فلان قدر پول دربیاورم، ارزشمندم، زندگیَم ارزش دارد و میتوانم کمی لذت ببرم و خودم را دوست داشته باشم. یا اگر تا وقتی به سن فلان برسم یا در این شغل به سِمَت مدیریت برسم (هر هدف دیگری که دوست دارید) پس ارزشش را دارم که کمی هم خودم را دوست داشته باشم. حالا متوجه شدید که افکار ما اکثراً همین است، فقط هرکس به نسبت کار و زندگی خودش جملات و افکار اشتباه متفاوتی میسازد. این افکار را از وقتی یاد گرفتیم که کوچک بودیم و در حال رشد بودیم و یا از دوستان و خانواده شنیدیم.
گام ۷: خودتان را بشناسید
هرچه بیشتر احساسات، افکار، رفتارها، باورها و نقاط ضعف و نقاط قوت خود را بشناسید، بیشتر میتوانید خودتان را درک کنید. آن موقع است که میتوانید به راحتی تشخیص دهید چه چیزی به نفع شما و چه چیزی به ضررتان است.
گام ۸: برای استراحتتان وقت بگذارید
وقتی سطح انرژی، پایین میآید به سختی میتوانیم تمرکز کنیم. پس بهترین کار به هنگام خستگی این است که کمی هم استراحت کنیم. مثلاً میتوانیم چُرت کوتاهی بزنیم یا حمام کنیم. گاهی اوقات فقط میتوانیم با کمی استراحت خودمان را دوست داشته باشیم. انسان، خستگی ناپذیر نیست. هر فردی، حد و سطح انرژی خاص خودش را دارد که طبق آن باید از خود انتظار داشته باشد. اینکه باید برای رسیدن به هدفم، تلاش زیادی کنم درست است. ولی وقتی هدفمان را دوست داریم که در ابتدا خودمان را دوست داشته باشیم و برای شناخت خودمان وقت بگذاریم، چطور توقع دارید هدفتان را دوست داشته باشید و برای آن وقت بگذارید؟ ولی برای شناخت و دوست داشتن خود هیچ زمانی را در نظر نگیرید. شما زمانی میتوانید به سمتهای بالا برسید که خودتان، احساسات و رفتارهایتان را شناخته باشید چون در همهی این سمتها در ارتباط با مردم هستید پس باید خودتان را بشناسید تا بتوانید مهارتهای ارتباطی خوبی را هم برگزینید.
گام ۹: سیستم حمایتی
اینکه در زندگی کسی را داشته باشیم تا با او مشورت کنیم، درباره چالشها، دردها، سختیها و مشکلاتمان بگوییم، بسیار مهم است. شما میتوانید گروهی پیدا کنید تا بتوانید در کنارشان احساس امنیت کنید و آنچه در ذهنتان میگذرد را به راحتی به آنها بگویید. همچنین میتوانید یک روان پزشک یا مربی داشته باشید. کسی که بدون قضاوت احساسات و حرفهای شما را بشنود، شما را تشویق کرده و به راه درست هدایت کند.
گام ۱۰: نامه فدایت شوم
نامهی فدایت شوم برای خودتان بنویسید. از خودتان تعریف کنید. از خودتان سپاسگزار و ممنون باشید. جملات احترام آمیز بنویسید. جملات عاشقانه برای خودتان بنویسید. این را بدانید لازمه دوست داشتن دیگران اینست که اول خودتان را دوست داشته باشید.
گام ۱۱: بیشتر بخندید
گاهی اوقات بهترین راه برای سلامتی روح و روان و جسم، خندیدن است. خنده باعث کاهش استرس است. یک فیلم کمدی یا کارتون ببینید. به خودتان اجازه بدهید که یک روز تمام، کارهایتان لذت بردن و خندیدن باشد. ما قرار است از حالا به بعد خودمان را دوست داشته باشیم پس باید خودمان را جدی بگیریم. کار به وقت خود، استراحت به وقت خود.