قبل از اینکه بگوییم قرار است دربارهی چه چیزی صحبت کنیم، به مثال زیر توجه کنید: مینا در راهروی شرکت به رضا، مدیر عاملش، برمیخورد. مینا ایدهای به ذهنش رسیده که میتواند اعتبار شرکت را بالا ببرد و الان فرصت خوبی است تا فکرش را با رضا در میان بگذارد. او مؤدبانه از رضا درخواست میکند که چند دقیقه از وقتش را در اختیار او بگذارد و بعد پیشنهادش را مطرح میکند. چشمانش میدرخشند، حرکات و ژستهایش، اشتیاق و هیجانش را فریاد میکنند و موفق میشود با یک داستان مسحورکننده، نظر رضا را جلب کند. وقتی حرفهای مینا تمام میشود، او حواسش را کامل به رضا معطوف میکند. به سؤالات او با دقت گوش میکند و در نهایت جوابهایی کوتاه و سنجیده میدهد.
این مکالمهی کوتاه، رضا را تحت تأثیر قرار میدهد. ایدهی مینا خوب است، ولی چیزی که بیشتر توجه رضا را جلب کرده، هیجان و اشتیاق میناست. رضا به مینا بازخوردی مثبت میدهد و از او میخواهد وقتی برای یک جلسه تعیین کند تا بتوانند در مورد این ایده بیشتر حرف بزنند. این اتفاقی است که در صورت مهارت پیداکردن در ارتباط رودررو با دیگران، برای شما هم میتواند پیش بیاید.
ما در این مقاله، قصد داریم چند استراتژی را با هم مرور کنیم که میتوانند شما را به سخنگویی جذاب، با قدرت متقاعدسازی بالا تبدیل کنند.
چرا جلبکردن توجه مخاطب این قدر مهم است؟
آیا کسی را یادتان میآید که در گذشته با او صحبت کرده باشید و خیلی مجذوبتان کرده باشد؟ احتمالا گفتوگویی که داشتید حسابی پویا و حاوی اطلاعات مفید بود، نه؟
وقتی در جلب توجه مخاطب خود موفق هستید که به علایقشان تَلنگر بزنید و راهی به دل و ذهنشان پیدا کنید تا توسط حرفهایتان مسحور شوند. مهمتر اینکه وقتی نوبت صحبت کردن آنها شد، باید تمام توجهتان را به صحبتهایشان، معطوف کنید. علاقه نشاندادن به شنیدنِ حرفهای طرف مقابل، راه سودمندی برای ایجاد اعتماد است.
توانایی جلبکردن توجه دیگران هنگام صحبت با آنها، منافع زیادی به همراه دارد و کمک میکند تا در جلسات، مذاکره و یا مصاحبههای کاری ارتباط موثر برقرار کنید. با کسب مهارت در این زمینه، متقاعد کردن دیگران برای فهم منظور شما بسیار راحتتر خواهد بود. جذاب صحبت کردن، اعتبارتان را بالا میبرد و درهای پیشرفت شغلی را به رویتان میگشاید.
چگونه جذابتر حرف بزنیم؟
به کمک این تکنیکها میتوانید در گفتوگوهای دونفره، جذابتر حرف بزنید.
۱. از زبان بدن طوری استفاده کنید که حس مثبتی بدهد
تصور کنید کسی جلویتان نشسته که به سختی حاضر است در چشمهای شما نگاه کند. شانههایش افتاده و پشتش خمیده است، هیچ احساساتی در صورتش دیده نمیشود و یکنواختی از صدایش میبارد. حتی اگر موضوع صحبتش هم جذاب باشد، ظاهرش طوری نشان میدهد که حرف مهمی نمیزند. آنوقت، چه انتظاری از شما میرود که به حرفهایش توجه کنید؟
زبان بدن شما خیلی بیشتر از کلماتتان با مخاطب حرف میزند. برای همین است که مطمئن به نظر رسیدن، علاقهمند جلوهکردن و مشتاقبودن در گفتوگوها تا حد زیادی اهمیت دارد. اولین چیزهایی که توجه مخاطبتان را به خود جلب میکنند، مدل ایستادن، حالتهای چهره، تُن صدا، ژستها و حرکات اعضای بدنتان است. با صاف ایستادن به شنوندهی صحبتهایتان نشان دهید که اعتماد به نفس دارید. در چشمهایش نگاه کنید (ارتباط چشمی برقرار کنید)، لبخند زدن را فراموش نکنید و هنگام حرفزدن از حرکات دست بهطور هدفمند و سنجیده استفاده کنید.
۲. داستان تعریف کنید
آخرین باری را که مجذوب داستانی مسحورکننده شده بودید یادتان میآید؟ شاید رمان یا فیلمی بوده که نمیتوانستید دست از خواندن یا دیدن آن بردارید. شاید هم ماجرایی بوده که کسی برایتان تعریف کرده است. داستان تعریفکردن برای مسحورکردنِ علاقه و تخیل افراد، حسابی مؤثر است. میتوانید برای شرحدادن این که چه کسی هستید و چرا اینجایید از آن استفاده کنید. میتوانید به کمک قصهها و ماجراها آموزش بدهید، ایجاد انگیزه کنید، رؤیایی را توصیف کنید یا همدلی نشان بدهید.
داستانتان را با موضوعی شروع کنید که برای طرف مقابل چیزی را تداعی کند. بعد مطمئن شوید که گره و ماجرایی در داستانتان هست، مثلا یک مناقشه یا تَقلا برای هدفی مهم. سرانجام به یک پایان خوب نیاز دارید، پایانی که نتیجهی ماجرا را واضح و مشخص بیان کند. وقتی ماجرا را تعریف میکنید، کاری کنید که شنوندهتان بتواند داستان را تجربه کند. جزئیات و ریزهکاریهایی به کار ببرید که همهی پنجحس او را درگیر کنند و به کمک زبان بدن و حرکات متناسب، تمام حواسش را جمع خودتان کنید.
میتوانید از استعارهها هم استفاده کنید تا بر مطلب، صحه بگذارید و موضوع بهتر برای مخاطبتان جا بیفتد. استعارهها به روایتتان جان میبخشند و به شنونده فرصت میدهند تا در ذهنش حرفتان را تفسیر کند. بخصوص اگر سعی میکنید مفاهیم پیچیدهای را توضیح بدهید، استعارهها میتوانند فهم قضیه را بسیار راحتتر کنند.
۳. کلمات را واضح تلفظ کنید
اگر مخاطبتان نتواند بفهمد که چه میگویید، فوری حوصلهاش سر میرود. جویده صحبتکردن، تندتند حرف زدن یا بیش از حد، کُند صحبتکردن، همگی جلوی ارتباطی را که میخواهید ایجاد کنید میگیرد.
یک راه خوب برای بهترکردن تلفظتان این است که جلوی آینه تمرین کنید. وقتی این کار را میکنید خوب به صورتتان دقت کنید. اگر واضح صحبت کنید لبها، فَک و زبانتان، همه باید در حال حرکت باشند. میتوانید پنج دقیقه در روز وقت بگذارید تا از روی کتابی با صدای بلند بخوانید یا چند جملهی سخت و چالشبرانگیز را جلوی آینه تکرار کنید. مثلا جملاتی که در بچگی سعی میکردیم سه بار پشت سر هم تندتند تکرار کنیم:
یه یویوی یه یورویی؛
لای رولت رندهی لیمو رفته؛
چیپس چسب سوسک؛
چه ژست زشتی؛
گلر برزیل لورل بود؛
سه سیر، سرشیر سه شیشه شیر؛
۴. از سکوت به نفع خودتان استفاده کنید
سکوت پیامهای ناگفتهی بسیاری را منتقل میکند. معنای سکوت میتواند بسته به زمان، محتوا و زبان بدنی که استفاده میکنید، متفاوت باشد.
اگر کسی مدام حرف بزند و یک لحظه هم سکوت نکند، چه حسی به شما دست میدهد؟ بعضی آدمها هستند که حتی اگر ندانند چه بگویند، باز هم یک سری کلمه مثل «اممم»، «میدونی،» و «خووب…» دارند که یک جوری بلاخره وقفهها را پر کنند. این بیوقفه، حرفزدن میتواند نشانهی نامنظمبودن افکار یا سطحی بودن حرفهایشان باشد. اما چند درنگ حسابشده بر مخاطب تأثیر میگذارد و فکرتان را بهتر منتقل میکند. سکوت شما فرصتی در اختیار شنوندگانتان میگذارد تا بتوانند حرفهایتان را هضم کنند و به عقیدهشان در باب ایدهی شما شکل بدهند. وقفههای کوتاه، سرعت مکالمه را کنترل میکنند.
بلندخواندن از روی کتاب اینجا هم به کارتان میآید. در حین خواندن میتوانید جا دادن وقفهها در بین جملات و واژهها را تمرین کنید. شمردهشمرده، نفس بکشید و عبارات کوتاه به کار ببرید. به جای اینکه، یک جملهی بلند را یکنفس تا آخر بخوانید، ببینید کجای جمله درنگکردن معنا دارد و آنجا وقفهای بدهید.
۵. بر اعصابتان مسلط باشید
بیشتر وقتها اضطراب درون انسان بهگونهای، خودش را در بیرون هم نشان میدهد. ممکن است صدایتان بلرزد یا کلا درنیاید. شاید دستهایتان شروع کنند به لرزیدن، سراسیمه به نظر برسید و یا خیلی تندتر از معمول حرف بزنید، چون بدجوری استرس دارید یا نفس کم آوردهاید. این نشانه های بدیهیِ اضطراب، بر نحوهی برقراری ارتباطتان تأثیر دارند و در شکلگیریِ آن، مشکل ایجاد میکنند.
چند کار هست که کمک میکنند بر اعصاب خود مسلط شوید. قبل از هر چیز چند نفس عمیق بکشید تا ضربان قلبتان پایین بیاید. سپس، از تکنیکهای ریلکسیشن مثل تمرکز کردن و تجسم استفاده کنید تا آرامش خود را بهدست بیاورید.
یک راه دیگر این است که لبخند بزنید و به چشمهای طرف مقابلتان نگاه کنید. مهم نیست او چه کسی است، همکار تازهوارد، مشتریِ بالقوه یا مصاحبهگر. یادتان بیاورید که این فرد هم کسی است مثل شما. تمرکز خود را روی این بگذارید که یک گفتگوی غیرتصنعی و خالصانه ایجاد کنید. با یادآوری مداوم حرفهایی که قرار است بگویید، حواس خودتان را پرت نکنید.
۶. جذبه داشته باشید
افراد کاریزماتیک جسور و جذابند، الهامبخش و صمیمیاند و بهخاطر همینها دیگران دوست دارند به حرفهایشان گوش بدهند.
برای اینکه جذبهتان را افزایش دهید، به طرف مقابلتان توجه کنید. این توجه است که به شما «وقار» میدهد. این یعنی دو جفت گوشِ دیگر هم قرض کنید و تماموکمال، حواستان پیش طرف مقابلتان باشد. برقراری ارتباط، مثل یک خیابان دوطرفه است؛ نمیشود فقط حرف بزنید، گوشکردن هم یک بخش کار است و اتفاقا بخش مهمی از کار هم به حساب میآید. پس فعالانه گوش دادن را تمرین کنید و مهارتتان را افزایش دهید.
قدم بعدی، تمرین خودآگاهی و کارکردن روی هوش هیجانی است. این دو ویژگی کمک میکنند تا به هیجاناتی که تجربه میکنید، توجه داشته باشید و درک کنید که چگونه این عواطف بر اطرافیانتان تأثیر میگذارند.
سرانجام اینکه هنگام گفتوگو با دیگران، از همدلی استفاده کنید. همدلی کمک میکند تا از دید متفاوتی موقعیت را ببینید. گوشکردن مهم است اما تلاش برای فهم دیدگاه مخاطبتان هم ضروری است. خالصانه به همصحبتتان، زندگی و تجاربش علاقه نشان بدهید.
۷. اطلاعات موثق بدهید
اگر میخواهید وقتی حرف میزنید دیگران به شما توجه کنند، باید حرفتان برای آنها باورکردنی باشد. این یعنی باید از استراتژیهای درستی برای جمعآوری اطلاعات استفاده کنید تا دادههایی که بهعنوان پشتوانهی حرفتان میآورید، قوی و قابل اعتماد باشند. هرجا که ممکن است، آمارهای متناسب با موضوع، صادقانه و بررسیشده ارائه کنید تا حرفتان معتبرتر باشد. آمارِ درست، باعث افزایش قدرت استدلال شما و جلب اعتماد مخاطب میشود.
۸. شنیده شوید
تصور کنید در جلسهای هستید که وقتی کسی حرف میزند، هیچکس ساکت نیست و همه در حال صحبتاند. حالا اگر شما حرف مهمی برای گفتن داشته باشید، چطور باید مردم را وادار به شنیدن کنید؟
در درجهی اول، اگر همه نشستهاند، شما بلند شوید. این حرکت فیزیکی به حاضران نشان میدهد که شما حرفی برای گفتن دارید. راه دیگر این است که اول حرفهای نفر قبلی را خلاصه کنید. با این کار خودتان را در بحث جا میدهید و نفر قبلی هم میفهمد که شما به حرفهایش گوش دادهاید. و بلاخره اینکه خلاصه کردن ایدههای قبلی، مقدمهای دستتان میدهد تا به کمک آن، طرحِ ایدههای خودتان را شروع کنید.
راهکارهایی که در این مقاله گفته شد، به شما کمک میکند، چه در سخنرانیهای کاریتان و چه در مصاحبههای شغلی که در پیش رو دارید، جذابتر باشید و به آنچه میخواهید، راحتتر برسید