ما در این بخش دوش به دوش یکدیگر یکی از تکنیک های مهم ارتباط موثر را به صورت کارگاهی بررسی می کنیم.امیداست با فراگیری این مفاهیم و البته عملیاتی کردن آن،رفتارهایی کاملا هوشمندانه ازماصادر شود.
تکنیک صحبت درباره موضوعات مورد علاقه طرف مقابل
من، رئیسم و ارتباط موثر
اوایل سال ۱۳۹۳ بود که در یک شرکت عمرانی بزرگ بعد از رایزنیهای زیاد، به عنوان ناظر پروژه، مشغول به کار شدم. مسئول مستقیم بنده، مهندسی با تجربه بود که سالها در پروژههای مختلف فعالیت داشت. من اوایل خیلی نمیتوانستم ارتباط حرفهای با ایشان برقرار کنم ولی کمکم با تکنیکهای که فرا گرفته بودم، به او نزدیک شدم. اوضاع در همه ابعاد خوب پیش میرفت غیر یک موضوع و آن هم مسئله مرخصی گرفتن. ایشان به علّت روحیات خاصّی که داشت به نیروهای تحت نظارت خود به سختی مرخّصی میداد. امّا من با یک تکنیک ارتباط موثر این گره را باز کردم. یادم میآید که آن سال به یک مرخصی بلند مدت برای رفتن به مسافرت نیاز داشتم و میدانستم اگر بخواهم مثل همه افراد به صورت عادی از ایشان درخواست مرخصی کنم، قطعاً با خواستهام مخالفت میکند. تکنیک «صحبت درباره موضوعات مورد علاقه طرف مقابل» را به کار بستم. در زدم و با کسب اجازه از آقای رئیس وارد اتاقش شدم. سرش مثل همیشه در کتابهای مذهبی بود چون شخصیتی بود که به این نوع موضوعات علاقهی زیادی داشت و اتفاقاً من هم، بعد از دست دادن و احوالپرسی، شروع کردم به صحبت کردن درباره مباحث مورد علاقه او یعنی مبانی دینی وعقیدتی. ناگهان اتفاق باورنکردنی رخ داد، از جایش برخواست، خندهای کرد و در اتاقش را بست. آمد کنار من نشست و شروع کرد به صحبت کردن در مورد همان موضوعات. هر چقدر زمان میگذشت به شور و شعف آقای رئیس افزوده می شد، در همین حال و هوا یک ندایی در وجودم زمزمه کرد که امید حالا وقتشه… برگه مرخّصی بلندمدت خودم را که از پیش نوشته بودم،در همان فضای دلپذیر به سرپرست خودم ارائه کردم و ایشان بدون اینکه حتّی سوالی بپرسد،آن را با کمال میل تایید کرد و آن جا بود که من باز هم به معجزه ارتباط موثر ایمان آوردم. بله بزرگواران من با همین راهکار توانستم این راه پر پیچ و خم را، سهل و هموار کنم.
من، دخترم و ارتباط موثر
ساعت حدود ۹ شب بود. در یک شب گرم تابستانی، همگی دعوت شده بودیم به یک مهمانی خانوادگی، مثل همیشه بنده و خانمم آماده شده بودیم ولی دختر ۵ سالهام کوثر همچنان مشغول انتخاب لباسهای مختلف بودکه بالاخره خدا را شکر، یکی از آنها مورد پسند واقع شد و به کمک ما پیراهناش را پوشید، وارد راهرو منزل شدیم تا در را قفل کرده و حرکت کنیم… که ناگهان دختر کوچولوی ما شروع کرد به بهانهگیریهای مختلف که این لباس تنگ است و نمیتواند آن را تحمّل کند. ساعت ۲۲:۱۵ شده بود و اصلاً فرصت تعویض دوباره لباس را نداشتیم و از طرفی کوثر هم سرسختانه مقاومت میکرد. اینجا بود که باز هم تکنیک«صحبت درباره موضوعات مورد علاقه طرف مقابل»، راهگشا شد. فوراً فضا و موضوع را عوض کردم و شروع کردن به تعریف داستانی کودکانه که خیلی دوستش داشت. قصه ی جشن پایان سال پیش دبستانی که بچهها به علاوه کودکم در یک تئاتر زیبا نقش آفرینی کردند. حس کوثر به یک باره از حال بد به حال خوب تغییر جهت داد، خندهای بر لبان کوچکش نقش بست. کلاً مساله تنگی لباس را فراموش کرد. شروع کرد به حرف زدن در مورد موضوع مورد علاقه خودش و همگی خوشحال و شاد و خندان به سمت مهمانی حرکت کردیم. در این جا باز هم به تاثیرات عمیق تکنیکهای ارتباطی و گرهگشایی، آن در چالشهایی این چنین، امیدوار شدم.
دوستان و بزرگواران با تعریف دو داستان بالا، حتماً متوجه شدهاید که متاسفانه اغلب افراد در ارتباط گرفتن با اطرافیان همچون همسر، فرزند، مدیر، همکار و بقیه، مخصوصاً در شروع گفتمان، درمورد مباحث مورد علاقه خودشان صحبت میکنند تا موضوعات دلخواه طرف مقابل و این اشتباه تکرار شونده باعث می شود که ارتباط به نحو مناسبی برقرار نشده و شخصیت پیش روی ما حال خوبی از این تعامل دو طرفه نداشته باشد. فردی را تصوّر کنید که بسیار علاقهمند مباحث تاریخی و باستان شناسی است و کتب زیادی به تازگی در این زمینه مطالعه کرده است. جالب است که آن شخص در اکثر ارتباطات روزانهاش به نحوی سعی در گفتمان پیرامون مسائل تاریخی دارد، در صورتی که خیلی از افراد اصلاً علاقهای به این نوع حیطهها ندارند و هر بار که آن بزرگوار شروع به سخن گفتن میکند، با واکنش تلخی از سوی فرد مقابلش روبرو شده و تعاملاتش دچار اشکال میشود. پس یادمان نرود به جای صحبت در مورد علایق خودمان، از موضوعات مورد پسند طرف مذاکره کننده حرف بزنیم.
من، یک ارگان دولتی و ارتباط موثر
اجازه بدهید ماجرای جالبی که چند سال پیش برایم رخ داد برای شما تعریف کنم.شنبه اوّل هفته ساعت حدوداً ۱۰ صبح بود که به بنده به عنوان سرپرست دفتر فنّی خبر دادند که یکی از نقشههای اصلی ساختمانی مفقود شده است و همه در به در دنبال این سند هستند. من هم به نوبهی خودم مدارک و زونکنهای شرکت را زیر و رو کردم. امّا انگار آب شده و در زمین فرو رفته بود . عملیات عمرانی معطّل این نقشه مانده بود. چراغی از سری چراغهای ارتباط موثر در ذهنم روشن شد و به فکر افتادم تا فایل پلان گم شده را از کارفرمای پروژه که یک ارگان کاملاً دولتی بود بگیرم. امّا این راه، بسیار زمان بر و مستلزم طی شدن بروکراسی اداری پیچیدهای بود، یاد یکی از دوستانم افتادم که در آن نهاد دولتی مشغول بود ومی توانست اگر بخواهد سریعاً نقشهها را در اختیارمان قرار دهد. شماره تلفناش را پیدا کردم ولی قبل از اینکه زنگش بزنم، یادم افتاد که این رفیق من علاقهمند شدید به بازی فوتبال است و اتفاقاً تیم مورد علاقه اش چند روز قبلش یک پیروزی شیرین از رقیب دیرینهاش به دست آورده بود. با ایشان تماس گرفتم، قبل از هر چیزی، بلافاصله با شادی زیاد، برد تیم محبوبش را به او تبریک گفتم . سرشار از انرژی و حال خوب شد . همان لحظه درخواستم را مطرح کردم . از او خواهش کردم که بدون طی شدن مراحل پیچیده اداری ، به صورت توافقی نقشه را در اختیارم قرار دهد که ایشان هم باکمال میل با درخواست من موافقت کردند. تصوّر کنید با همین راهکار ساده، یک گره بزرگ از یک پروژه عمرانی باز شد و این واقعه باز هم نشان میدهد که آموختن این دستورالعملهای ارتباطی تا چه اندازه از اهمیّت بالایی برخوردار بوده و برای هرکس از نان شب واجبتر است.
من، همسرم و ارتباط موثر
ساعت ۲ بعد از ظهر بودکه بعد از یک روز خوب کاری، به خانه بازگشتم. مثل همیشه دخترم به طرف من دوید، سلام داد و بغلم کرد. این لحظه را با تمام دنیا عوض نمیکنم(دختردارها خوب احساسم را درک میکنند). همسرعزیزم هم به استقبالم آمد وعین همه روزها با روی باز پذیرایم بود. امّا در چهره زیبایش خستگی کارهای منزل موج میزد. این را هم بگویم علیرغم نظر خیلی از مردها، کار کردن خانمهای بزرگوار در خانه یکی از سختترین و طاقتفرساترین کارهای دنیا است چون هم تکراری است و هیچ وقت هم تمامی ندارد. در آن موقعیت باید کاری میکردم تا یک حسّ خوب و انرژی مضاعفی را در همسرم ایجاد کنم. دقیقاً یادم میآید صبح همان روز یکی از مهندسان دربارهی خاطرات خوش سفرش صحبت میکرد و چون خانم بنده هم به شدّت علاقهمند سفر است، شروع کردم به تعریف کردن گفته های آن همکارم. لبخندی دوباره در صورت نجمه خانم نقش بست و احساس کردم بخش اعظمی از کسالت روزانهاش با همین گفتمان از بین رفت. چون همواره گفته اند وصف العیش، نصف العیش. البته به ایشان قول دادم که در صورت مهیّا شدن شرایط، یک سفر به یادمانی داشته باشیم که این امرمحقق شد. پس ملاحظه کردید من با گفتمان درباره موضوع مورد علاقه همسرم یعنی سفر، خستگی یک روز تلاش را از او دور کرده و با یک حس عالی جایگزین کردم.و این است هنر ارتباط موثر. زنده باد ارتباط موثر.
من، شوهر عمهام و ارتباط موثر
بنده ساکن کاشانم ولی مدتی است به دلایل کاری وتحصیلی حدوداً ماهی یک بار رهسپار تهران هستم و معمولاً شب را در منزل عمه عزیزم ویا خاله مهربانم می گذرانم وبه قول معروف مزاحم آنها می شوم.جا دارد در همین جا از مهماننوازی و رویگشاده ی “خانواده محترم بزرگی وسهامی” نهایت تشکر را داشته باشم. خانه عمه جان که میروم بیشتر با شوهر عمه دوست داشتنی ام هم زبان میشوم. شخصیّت فوقالعادهای دارد. من ۳۰ سال است که هنوز ندیدهام ناراحت شود. همواره لبخندی دوست داشتنی روی لبانش هست. از قضا ایشان به مباحث مذهبی، دینی و سیره ائمه اطهار بسیار علاقمند است و خودش هم از آن دسته آدمهایی است که ضمن اعتقاد به تمام اصول اسلامی، به همه آنها مو به مو عمل میکند و این برای من بسیار ارزشمند است. هر وقت منزل آنها میروم، سعی میکنم درباره موضوعات مورد علاقه آن بزرگوار(و نیز خودم) یعنی اصول و فروع دین اسلام صحبت کنم و آن عزیز هم با انرژی بسیار بالا با من همراهی میکند وبا این تکنیک«صحبت درباره موضوع مورد علاقه طرف مقابل» فضایی دلنشین و مطبوع از نظر فکری و احساسی برای خودم و آنها رقم میزنم واین یعنی یک تعامل موثر.
هشدار:
گاهی اوقات پیش میآید با افرادی که در سطح جامعه برخورد میکنیم که با کمال تعجّب بسیار علاقمند هستند که پیرامون مباحث منفی گرایانه نظیر گرانی، تورّم، قیمت سکه ، دلار و انواع وقایع نامطلوب صحبت کنند که در این موقعیتها خواهش میکنم در مورد موضوعات منفی مورد علاقه آنها اصلاً سخن نگویید و مشترکاً حوزهی دیگر را برای گفتمان دوطرفه انتخاب کنید، چون واقعاً با شنیدن یک خبر با فاز منفی، می بایست بیست عدد مطلب با فاز مثبت دریافت کنیم تا اثر بد آن را محو کنیم.
همین الان دست به کار شوید:
کتاب را کنار بگذارید و فقط ۵ دقیقه وقت گذاشته و اسامی ۵ نفر از افرادی که روزانه بیشترین ارتباط را با آنها دارید در یک ستون نوشته و جلوی اسم آنها موضوعی که به آن علاقهمند هستند را بنویسیدو همین امروز یا امشب سعی کنید دربارهی فضایی که آنها دوست دارند و لذّت می برند با آنان گفتگو کنید، اگر ابهامی در این خصوص داشتید آن را به شماره ۰۹۱۳۳۶۱۸۰۹۷ پیامک کرده تا در اسرع وقت با شما تماس بگیریم.