دوره انگیزه

دوره انگیزه

سلام من سید امید خیریه هستم ، مدرس مهارت های ارتباطی ، خیلی خوشحالم که در این دوره کنار شما هستم .
موضوعی که امروز در این دوره می خواهم در مورد آن صحبت کنم بحث قدرت انگیزه است .
در دورانی که ما به سر می بریم و مخصوصا در یک ماه اخیر ، باتوجه به شرایط به وجود آمده و ویروس کرونایی که سایه اش روی نه تنها کشور ما بلکه روی کل دنیا پهن کرده و باعث شده که خیلی از ما دچار چالش خانه نشینی و قرنطینه بشویم. این خانه نشینی و قرنطینه که خیلی از ما آن را انجام می دهیم ، باعث شده است که انگیزه و انرژی ما کاهش یابد. برای مثال بنده دوستی دارم که در زمینه پوشاک کودک در حال فعالیت است. چند روز پیش که با ایشان صحبت می کردم، ایشان بیان می کردند که برنامه ریزی و پیش بینی کرده بودند که در اسفندماه درآمدشان روزانه یک میلیون تومان باشد یعنی ماهانه سی میلیون تومان،اما با توجه به شرایط پیش آمده درآمد ایشان حدودا یک دهم شده یعنی روزی صدهزار تومان  و این موضوع باعث شده که انگیزه ایشان به شدت کاهش پیدا کند.
حتی در مواردی مشاهده می شود که تا قبل از این بحران ، عده ای هر روز ورزش می کردند اما به محض اینکه این چالش بوجود آمده و سروکله ویروس کرونا پیدا شده ، دیگر برای ورزش کردن هم هیچ اقدام خاصی انجام نمی دهند. بسیار جای تاسف است که سپری کردن وقت بیشتری در کنار خانواده نسبت به قبل ، باعث یک سری اختلافات خانوادگی نیز شده است ، همسرانی که قبلا ماهی یک بار باهم جروبحث می کردند در حال حاضر روزانه باهم درگیرند .
در برخی از افراد دیده می شود که این کاهش انگیزه باعث شده است اهداف خود را رها کنند و چون اطلاع دقیقی از پایان این بحران نداریم ، فرمان زندگیمان رها کرده و منتظر اتفاقات جدید هستیم و هیچ کار خاصی هم انجام نمی دهیم .گوش دادن به اخبار ما را منفی نگر هم کرده است و قطعا این منفی نگری باعث کاهش شدید انگیزه می گردد.

با توجه به این بحران و زمانی که برای من وجود داشت سعی کردم یک نگاهی به این چالش بیندازم و یک سری مطالعات انجام دهم. در مورد اینکه ما چطور می توانیم  انگیزه و انرژی خود را افزایش دهیم .

برای مثال اگر شخصی مشغول کار  فروش بیمه هست، چطور انگیزه و انرژی خود را بالا نگهداردواجازه ندهد که درآمدش کاهش پیدا کند و یا قبلااگر روزانه یک بیمه عمر می فروخته و الان به هفته ای یک عدد رسیده ، چطور این عدد را بالا ببرد؟

یا فرضا اگر شغل شخصی فروش لوازم التحریراست با چه اقداماتی می تواند انگیزه خود را افزایش دهد و باتوجه به اینکه بیشتر اصناف وازجمله ایشان  تعطیل هستند ، با وجود مغازه بسته ،چه جوری نیاز مشتری را پاسخ دهد.؟

اگر خیلی از ما هرروز ورزش می کردیم ، ودنبال اهدافمان بودیم ، هرروز برنامه ریزی می کردیم ، صبح ها زود ازخواب  بیدار می شدیم چی شده که در حال حاضر ساعت ده صبح به اجبار از خواب بیدار می شویم ومتاسفانه بدون هدف و برنامه ای مشخص ؟(البته خودم را می گویم،ناراحت نشوید)

پاسخ این پرسش ها چیزی نیست جز اینکه باید انگیزه و انرژی خود را دوباره بالا نگه داریم.

من در این دوره می خواهم در مورد راه های افزایش انگیزه با شما صحبت کنم. سعی کرده ام یک سری مطالب علمی آماده کنم و و نه صرفا مطالب انگیزشی  که فقط برای چند ساعت شما را پر انرژی نگه دارم.
هدف من این است که به صورت ادامه دار انگیزه بالا بماند تا بتوانیم اقدامات بهتری را در این زمینه انجام بدهیم.

اگر در این دوره همراه بنده باشید به شما قول می دهم قطعا انگیزه شما بیشتر خواهد شد و اشتیاق شما افزایش پیدا خواهد کرد. به شرط اینکه شما هم این آموزش ها را انجام دهید و فقط صرفا در ذهن شما باقی نماند. به این دلیل که تا زمانی که ما آموزش ها را زندگی نکنیم ، هیچ اتفاق خاصی رخ نخواهد داد.

پس با ما همراه باشید در دوره قدرت انگیزه

فایل صوتی اول دوره قدرت انگیزه

در این بخش از دوره قدرت انگیزه ، می خواهیم در مورد مبحث بسیار بسیار مهم چرخه انگیزه با هم صحبت کنیم .
چرخه انگیزه همان طور که در شکل بالا مشخص است ، چرخه ای است که شامل سه بخش می باشد:
بخش اول : اقدام
بخش دوم : نتیجه
بخش سوم : انگیزه
خیلی خوب است اگر در حین صحبت های بنده این چرخه را روی کاغذ رسم کنید و یا نگاه شما روی شکل چرخه متمرکز باشد ، تا بهتر بتوانید این مبحث علمی را آموخته و در زندگی خود انجام دهید.
خیلی از انسان ها به اشتباه تصور می کنند ،باید قبل از انجام هرکار مهمی،لزوما حس آن کاررا داشته باشند وبعد به آن دست بزنند. برای مثال شخصی تصمیم می گیرد که از یک روزی مطالعه کردن را در برنامه روزانه خود جای دهد ولی چون حس بازکردن کتاب را ندارند،مطالعه را آن روزشروع نمی کنند، یعنی منتظرند حسی کاری، در آن ها بوجود آید تا آن  را انجام دهند ، اما مطالعات علمی جدید عکس آن را ثابت کرده است  یعنی به ما می گوید که نباید منتظر باشیم تا احساس کاری در ما ایجاد شود و بعد آن را انجام دهیم بلکه مسئله کاملا متفاوت است یعنی می بایست ما یک مقدارکوچک از آن کار را انجام دهیم  تا بعد انگیزه و اشتیاق آن کار(همان حس ) در ما بوجود آید.
فرض کنید الان نیمه فروردین و دو نفر با هم تصمیم می گیرند وزن خود را کاهش دهند. یکی از آنها یک فرد چاق با وزن ۱۲۰ کیلوگرمی است که می خواهد از اول ماه آینده ( اول اردیبهشت ماه )، رژیم غذایی  سنگین خود را آغاز و وزن و خود را ۳۰ کیلوگرم کاهش دهد.(۱۵ روز به خودش فرصت می دهد) . ولی دیگری با وزن مشابه ۱۲۰ کیلو، ازهمین  امشب( ۱۵ فروردین ماه ) شروع به رژیم گرفتن می کند و شام امشب خود را به میزان ۵ قاشق کاهش می دهد.(یک اقدام خیلی کوچک)
تکلیف نفر اول که معلوم است، فعلا هیچ اقدامی انجام نداده است و منتظر اول اردیبهشت می ماند و شاید تا آن زمان بازهم اضافه وزن پیدا کند. ولی نفر دوم  یک گام هر چند کوچک برای هدف خودبرداشته است و نتیجه اش قطعا افزایش انگیزه و انرژی برای ادامه راه است. و احتمال خیلی زیاد این افزایش انگیزه موجب می شود که فرداشب هم دوباره ۵ قاشق از میزان شام خود بکاهد. این چرخه اقدام و در نتیجه افزایش انگیزه ،همچنان ادامه ووقتی اول اردیبهشت ماه فرا می رسد، شخص دوم قطعا بخشی از مسیر را پیموده و مقداری سبک تر شده است و این در حالی است که شخص اول اصلا شروع نکرده است.

تصور کنید دو نفر می خواهند از امشب(فرضا ۱۵ فروردین) عادت مطالعه کردن را در خود ایجاد کنند . شخص اول می گوید که الان حس مطالعه ندارد و از اول اردیبهشت ماه به طور قطعی شبی نیم ساعت مطالعه خواهد کرد.
اما شخص دوم عقیده دارد که برای شروع، نیم ساعت زیاد است و از همین امشب به اندازه دو تا سه خط مطالعه می کند، در واقع این فرد برای ایجاد انگیزه مطالعه در خود ، اقدامی انجام می دهدو این اقدام ها، انگیزه و اشتیاق کتاب خواندن را در ایشان  به شدت افزایش می دهدو در نهایت ممکن است اول اردیبهشت ماه ، حتی نیمی از کتاب را مطالعه کرده باشد واین در حالی است که نفر اول تازه می خواهد کتابش را شروع کند
پس توجه داشته باشید برای انجام هر کاری قبل از اینکه منتظر انگیزه باشید باید اقدامی انجام دهید تا در نتیجه آن اقدام، انگیزه در شما ایجاد شود. برای شروع منتظر شنبه ها و اول ماه ها نباشید!! خواهش می کنم از همین امشب در جهت اهداف خود یک اقدام هرچند کوچک انجام دهید تا به طور ناخودآگاه در چرخه انگیزه قرار بگیرید.

جهت دیافت فایل دوم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

تا اینجا بیان کردیم که انگیزه یک چرخه است و شامل سه بخش : اقدام ، نتیجه ، انگیزه است و این سه مورد به هم وابسته هستند حالا می رویم سراغ انواع انگیزه:
الف) انگیزه های بی کیفیت که خود شامل سه سطح هستند . ( ۱ و ۲ و ۳ )
ب) انگیزه های با کیفیت که آنها هم سه سطح دارند . ( ۴ و ۵ و ۶ )
در مجموع شش سطح انگیزه وجود دارد که ما باید خودمان را اندک اندک از سطح یک به سطح شش برسانیم.
ابتدا به بررسی انگیزه های بی کیفیت می پردازیم.
سطح یک انگیزه : انگیزه های از روی بی میلی است. خیلی از دانش آموزان ما درس می خوانند حتی به دانشگاه هم  می روند اما به اجبار خانواده و معلم خصوصی. با اینکه والدین تمام امکانات را برای آن ها فراهم می کنند باز هم با بی میلی درس می خوانند . این نوع درس خواندن، انگیزه سطح اول و پایین ترین سطح است . این موضوع درخیلی ازکارمند های ما هم دیده می شود ، برای مثال کارمندی صبح از خواب برمی خیزد و به محل کار خود می رود. اما چون مدیر، او را در بخشی که نه مرتبط با رشته وی بوده و نه علاقه ای به آن بخش دارد ، منصوب کرده است، با بی میلی و بی اشتیاقی تمام به محل کار خود می رود و متاسفانه خیلی از انسان ها سال ها در این بخش از انگیزه زندگی می کنند.
سطح دوم انگیزه : انگیزه های بیرونی هستند که کمی با ارزش تر از سطح اول اند. باذکر یک مثال این سطح را توضیح می دهم :
حدود یک ماه پیش یک خانم سی ساله برای مشاوره به بنده مراجعه کرد و مسئله ایشان بی انگیزگی بود. ایشان فارغ التحصیل رشته علوم آزمایشگاهی و دانشجوی مقطع دکترا بودند، اما وقتی با ایشان صحبت می کردم ،برای چندین بار چشم هایشان پر از اشک شد و می گفتند که تحصیل دررشته کنونی به  خواست و به احترام  پدرومادر بوده و ایشان هیچ نوع علاقه ای به این شاخه تحصیلی نداشته اند .در واقع آرزوی والدین، این خانم را را تا مقطع دکترا پیش برده است. این جنس از  انگیزه دقیقا از نوع انگیزه های بیرونی است.
ما نمی گوییم که انگیزه های بیرونی را کنار بگذاریم و اصلا به خاطر دیگران کاری انجام ندهیم اما مواظب باشیم که صرفا برای دیگران کاری را انجام ندهید. چون این انگیزه، یک انگیزه بیرونی و از نوع بی کیفیت بوده و ما تنها زمانی دست به این کار می زنیم که دیگران ما را هل بدهند. اگر ما صرفا برای رضایت اطرافیان به سمت هدفی گام برداریم، ممکن است  بعد کلی زحمت و سختی به آن دست هم پیدا کنیم، اما قطعا در نهایت حال مان خوب نخواهد بود زیرا آن هدف ، خواسته خود ما نبوده است.
مثالی دیگری که می توان بیان کرد مسئله رابطه بعضی خانم های خانه دار با همسران شان است. در خیلی از مشاوره هایی که بنده با خانم های خانه دار دارم ، شخص می گوید” من صرفا به خاطر بچه ها ،زندگی با همسرم را ادامه می دهم”. در واقع یک انگیزه بیرونی به نام فرزند دارد و به خاطر فرزندان است که به این زندگی ادامه می دهد.

سطح سوم انگیزه های بی گیفیت: ، انگیزه های تحمیلی یا اجباری است. خیلی وقت ها پشت چراغ قرمز متکدی های زیادی از ما درخواست کمک می کنند و با برانگیخته کردن احساسات ما، قصد دارند پولی بدست آورند.
برای مثال ما را این گونه خطاب می دهندکه  ” به خاطر رضای خدا وبرای سلامتی خود و خانواده ات به ما کمک کنید. به ما کمک کنیدتا پولتان رو خرج دارووبیماری نکنید “یعنی سعی می کنند یک احساس گناه در ما ایجاد کنند تا ما به اجبار پولی به آن ها بدهیم .این نوع کمک از طرف ما  تحمیلی و از روی احساس گناه است واین  یعنی همان نوع سوم انگیزه از نوع انگیزه های  بی کیفیت.
جهت دیافت فایل صوتی سوم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

 

در بخش بعدی به بررسی انگیزه های با کیفیت می پردازیم که شامل سه سطح است :
۱) انگیزه های هدفمند
۲) انگیزه های هدفمند و ارزشی
۳) انگیزه های اصیل
یک تفاوت میان انگیزه های بی کیفیت و با کیفیت وجود دارد ، به این صورت وقتی ما در حوزه انگیزه های با کیفیت قدم می گذاریم ناخودآگاه رد پای هدف و ارزش نمایان می شود.
متاسفانه  خیلی از انسان ها هدف را با ارزش یکی می دانند اما از نظر علمی کاملا هدف با ارزش تفاوت دارد. یک تفاوت اساسی!
قبل از اینکه به سراغ انگیزه های باکیفیت برویم ، تفاوت ارزش و هدف را بیان می کنیم که نقش بسیار مهمی در انگیزه دارند.
هدف چیزی است که من می خواهم داشته باشم. مثل خانه ، ماشین ، ازدواج با یک فرد خاص یا موارد مشابه ولی در طرف مقابل
ارزش یعنی من می خواهم به چه انسانی تبدیل شوم. ارزش هایی مانند کمک به دیگران ، بخشش ،  تفریح ، خلاقیت ، ورزش ، خانواده و… این را فراموش نکنیم که ارزش برای هرکس متفاوت بوده و به مذهب و اعتقادات ارتباطی ندارد.

با یک مثال تفاوت ارزش و هدف را بیان می کنیم و نقش آن را در انگیزه می گوییم.

فرض کنید مردی یک هدف قرار می دهد که طی دوسال آینده یک ماشین BMW یک میلیاردی خریداری کرده و سوار شود. این یک هدف مالی بوده و هیچ اشکالی هم ندارد. این انسان  دو ارزش خیلی مهم هم در زندگی خود دارد شامل خانواده و سلامتی

( لازم به ذکر است که ارزش چیزی است که در قبال دیگران انجام می دهیم نه چیزی که می خواهیم دیگران در قبال ما انجام دهند )

این شخص برای هدفی که قرار داده است برنامه ریزی کرده تا روزی ۱۴ ساعت کار کند. طبیعی است که در مسیر هدف، خود را به شدت خسته کرده و نمی تواند به ورزش و تغذیه خود رسیدگی کند ، شب ها دیر به منزل می اید وموارد مشابه.در نتیجه در طول زمان رفته رفته سلامتی او به خطر افتاده و روابط خانوادگی دچار مشکل می شود. بعد از دوسال این شخص به هدف خود رسیده و ماشین را خریداری کرده و چند روزی احساس خوشحالی دارد اما در مسیر رسیدن به این هدف ،ارزش های خود را کنار گذاشته است .
تحقیقات نشان می دهد که این شخص مدتی خوشحال خواهد بود اما به دلیل اینکه ارزش های خود را کنار گذاشته است، بعد از مدتی غمگین خواهد بود و حال خوبی نخواهد داشت.
شاید بگویید که این چه حرفی است مگر می شود انسانی که خودروی یک میلیاردی سوار شده حال خوبی نداشته باشد؟ ، بله می شود.اینکه  آمار خودکشی در بین ثروتمندان این امر را ثابت می کند. با یک سرچ ساده در گوگل به ثروتمندانی مثل آقای ویلیامز بر می خوریم که با این وجود که بازیگر ستاره هالیود است همراه با جوایز بسیار در صنعت سینما و ثروت فراوان ،اما به دلیل اینکه در مسیر ارزش های خود حرکت نکرده، الکلی می شود و به مواد مخدر روی می آورد و در نهایت در سن ۶۳ سالگی خود کشی می کند.
چطور می شود که چنین آدمی که به همه اهداف خود رسیده است،در نهایت دچار ناامیدی می شود و خود کشی می کند ؟ قطعا یکی از دلایل مهم این مسئله به این علت است که ایشان در مسیر ارزش های خود گام برنداشته و اهدافش مانع رسیدن به ارزش ها یش شده است.

جهت دریافت فایل صوتی چهارم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

تا اینجا گفتیم که سه سطح انگیزه با کیفیت داریم : ۱- هدفمند   ۲- هدفمند و ارزشی   ۳- اصیل
همچنین بیان کردیم که هدف و ارزش باهم متفاوت هستند و بر روی انگیزه بسیار نقش مهمی دارند .

می رویم سراغ سطح چهارم انگیزه که جزء  اولین سطوح انگیزه های با کیفیت هم محسوب می شودیعنی” انگیزه های هدفمند”. برای مثال خیلی وقت ها ما هدفی را دنبال می کنیم اما این هدف در جهت ارزش هایمان  نیست مثل شخصی که به ماشین مورد علاقه خود رسیده اما ارزش های خود را در طول مسیر کنار گذاشته است.

جالب این است که خیلی اوقات همه ما اهدافی را تعیین کرده  اما به آن ها نمی رسیم و این امری است کاملا طبیعی ، اما اگر همین اهداف در جهت ارزش های ما باشند ،چه به آن اهداف برسیم و چه نرسیم حال درونی ما خوب خواهد بود.
برای مثال دوست بنده در بهمن ماه ۹۸ هدف گذاشته بود که در کسب و کار خود یعنی پوشاک ، در اسفند ماه به سود ۲۰۰ میلیونی برسد. اما متاسفانه با بحران کرونا مواجه شد و ایشان خوشبختانه در کنار هدف خود یک ارزش هم قرار داده بود یعنی ایجاد شغل برای چندین نفر . در واقع او سعی داشت درمسیر رسیدن به هدف خود، ارزش خود ،یعنی اشتغال زایی را هم دنبال کند.
اما به توجه به بحران کرونا  به هدف۲۰۰ میلیون تومانی خود نرسید وخیلی خیلی برایم جالب بود که  ایشان در پایان اسفند  طی صحبتی که با من داشتند، با اینکه از نرسیدن به این هدف ناراحت بودند اما حال دلشان خوب بود زیرا توانسته بودند برای ۱۰ نفر اشتغال زایی کرده و ازبیکاری آنها حداقل برای یک ماه جلوگیری کنند.
پس می شود که ما  حتی در زمانی هم، که به اهداف خود نمی رسیم، احساس شکست و ناراحتی نداشته باشیم به شرطی که در مسیر اهدافمان،بخشی از ارزش هایمان هم محقق شود.

نوع آخر انگیزه ، انگیزه های اصیل هستند. که بسیار ارزشمند اند چون هم هدف در آنها بسیار پررنگ است و هم ارزش و فرد با اشتیاق فراوان ان را انجام می دهد. با دوستی صحبت می کردم که قهرمان و عضو تیم ملی کاراته هستند. ایشان می گفتند که همیشه حین  ورزش های سخت و طاقت فرسایی که انجام می دهند ،خانواده از ایشان می خواهد که این کار را ادامه نداده تا دچار آسیب نشود. برای اطرافیان  جای بسی تعجب است که چرا اینقدر به خودش سختی می دهد. اما جالب است که اصلا این حرف ها برای او معنایی نداشت. با اینکه اسیب دیدگی های شدیدی داشت  باز هم به تمرین ادامه می داد. زیرا انگیزه ایشان یک انگیزه اصیل بود.
هدفشان نفر اول شدن در مسابقات آسیایی بود و ارزششان بالا بردن پرچم کشور بود و خوب یک انگیزه اصیل داشتند و خستگی ناپذیر بودند. خستگی و سختی کشیدن برای ایشان لذت بخش بود . هم هدف ، هم ارزش و هم لذت را باهم ترکیب کرده بودند.واین یعنی همان ترکیب رویایی.
ما توقع نداریم که خیلی سریع به سطح بالای انگیزه های اصیل دست یابیم. اما سعی کنیم بیاموزیم که حداقل انگیزه های باکیفیت هدفمند داشته باشیم.

جهت دریافت فایل صوتی پنجم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

در این قسمت می رویم سراغ بحث بسیار مهم انگیزه و ارتباطات می پردازیم. آقای جیم ران در یک جمله معروف می گویند :
ما انسان ها در طول زمان  به متوسط پنج نفر انسانی که بیشترین ارتباط را با آن ها داریم، تبدیل می شویم.
در زمان قدیم پسر بچه ای درکشور امریکا زندگی می کرد و از آن جایی که بسیار کنجکاو بود در یکی از اتاق های خانه ،به سراغ صندوقچه ای قدیمی می رود ودر آن را باز می کند. سنگی زیبا و قدیمی در صندوقچه وجود داشت که پسر را کنجکاو می کند تا  ارزش این سنگ را دریابد. جهت قیمت گرفتن ابتدا به بازار عمومی شهرش می رود . از مردم عادی، قیمت سنگ را می پرسد و مردم عام هم می گویند که بیش از دو دلار نمی ارزد. پسر بچه با ناراحتی به منزل برمی گردد و تصمیم میگیرد که این بار به سراغ موزه شهررفته تا آنجا قیمت بگیرد.

صاحب موزه می گوید که قیمت این سنگ ۲۰۰ دلار است . پسر بچه متعجب می شود که در طی مدت کوتاهی، قیمت سنگ ۱۰۰ برابر شده اما باز هم آن را به موزه دار نمی فروشد. ای دفعه تصمیم می گیرد که فردا باز هم تلاش بیشتری انجام دهد. روز سوم به سراغ یک جواهر فروشی معروف رفته و سنگ را برای قیمت کردن به دست صاحب آنجا می دهد ، جواهر فروش بعد از محک زدن و بررسی سنگ می گوید: این سنگ ۲۰۰ هزار دلار ارزش دارد و یک الماس ارزشمند است . یعنی هزار برابر قیمتی که موزه دار بیان کرده بود.
مقصود از بیان این داستان این است که همه ما شایستگی ها و استعدادهایی داریم که در درون ما مثل یک الماس نهفته است اما بستگی به این دارد که کجا و با چه کسانی مانوس باشیم تا این الماس  وجودی ما نمایان شود.
برای مثال وقتی برای اولین بار در شهرم کاشان ، شروع به برگزاری کلاس های فن بیان کردم با استقبال کمی مواجه شد. خیلی از دوستانم می گفتند که وقت خود را در این راه تلف نکنم. مگر فن بیان یادگرفتنی است؟مگر اموزش فن بیان هم شغل است ؟ و این  گونه انگیز کش ها سر راه من قرار داشتند. اما دوستانی هم بودند که اموزش در این زمینه را ارزشمند دانسته و اظهار می داشتند که اگرپافشاری کنم حتما موفق خواهم بود. (و الان من یک موسسه آموزشی فن بیان در کاشان دارم)
در مسیر رسیدن به اهداف و برنامه ها ، کسانی هستند  که از بین برنده انگیزه هایمان  هستند و بعضی دیگر بالعکس، انگیزه ما را بالا می برند. سعی کنیداز انگیزه کش ها با احترام دوری کرده و آنها را با با افراد پرانرژی جایگزین کنیم.

جهت دریافت فایل صوتی ششم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

 

مثلث سرزنش
یکی دیگر از عواملی که به شدت انرژی ما را از بین می برد،وارد شدن در مثلث سرزنش است. این امر یکی از مهم ترین عواملی  است که انگیزه خیلی از ما را کاهش می دهد.
همانطور که در شکل بالا مشاهده می کنید این مثلث سه ضلع دارد ، قسمت اول قربانی، قسمت بعد، آزارگر یا آزار دهنده وبخش آخر بخش ناجی یا نجات دهنده است.
خانواده ای سه نفره شامل پدر ،مادر و یک فرزند را در نظر بگیرید که در یک خانه ۱۰۰ متری زندگی می کنند. فرزند خانواده امسال کنکور دارد و پدر ومادرش بسیار دغدغه تحصیلی وی را دارند. فرض کنید این پسر کنکوری یک روز از ساعت ۶ عصر شروع به تلویزیون دیدن کرده و به مدت۳ ساعت چشم از تلویزیون برنداشته است. ساعت ۹  پدر از راه می رسد .
مادر خطاب به پسر که همچنان در حال تلویزیون دیدن هست، وارد مثلث سرزنش شده و  می گوید :” چقدر تلویزیون می بینی ؟ مگه امسال سال مهم و سرنوشت ساز تو نیست ؟ اگر کنکور قبول نشی بدبخت می شوی!باید سربازی بروی!”
اکنون پسر نقش قربانی را در مثلث سرزنش دارد و مادر نقش آزارگر فرزند چون به دنبال یک ناجی می گردد، به سراغ پدر رفته و اظهار می کندکه که مادر مدام غر می زند و مرا خسته کرده است .واکنون پدر، در نقش ناجی ظاهر شده و به دفاع از فرزند پرداخته و به پرخاش نسبت به همسر اقدام می کند. این جاست که کل اعضای خانواده در مثلث سرزنش وارد می شوند.
و اما روز های کرونایی را تصور کنید. به جرات می توان گفت که خیلی از ما وارد این مثلث سرزنش شده بودیم. به خود و بقیه بد وبی راه می گفتیم. جملاتی نظیر” بدبخت شدیم” ، “عید مان خراب شد” نقل مجالس شده بود. دائما حس قربانی بودن می کردیم. شب ها تا دیر وقت بیدار و روزها ظهر از خواب بر می خاستیم و دائمااحساس کسل بودن می کردیم. نکته جالب این است که همیشه قربانی ها به دنبال مقصر(آزار دهنده) می گردند و حرف هایی می زدیم مثل ” خدا لعنت کند این چینی ها را” ، خدا لعنت کند مسئولین بی کفایت را” .ودر نهایت منتظر یک نجات دهنده بودیم مثل گرم شدن هوا یا پیدا شدن واکسن .
از شما خواهش می کنم هر مقدار که می توانید خودتان را از این مثلث سرزنش بیرون کشیده و به خود بگویید، یک سری اتفاقات افتاده است که ما خیلی در آن نقشی نداریم و ما سعی کنیم در این بحران بهترین خود باشیم.

جهت دریافت فایل صوتی هفتم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

همان طور که گفتم چندی پیش یک خانم حدودا سی ساله ،فوق لیسانس علوم آزمایشگاهی ، برای مشاوره به بنده مراجعه کردند. در حالی که در این مقطع بیکار بوده و درآمدشان به صفر رسیده بود .ایشان به شدت در دام مثلث سرزنش  گرفتار شده بودند. کاملا حس قربانی بودن می کردند . به این صورت که در چند ماه اخیر به سه آزمایشگاه برای کار مراجعه کرده و در هر آزمایشگاه فقط حدود یک ماه و نیم دوام آورده بودند . بعد هم با کارفرماها به مشکل خورده بود و از آن شغل خارج شده بودند. مسئله اینجا بود که چون ایشان با قوانین کار و قراردادهایی که بین کارمند و کارفرما وجود دارد آشنا نبودند ، یک قرارداد بی بنیاد و بدون اصول را امضا می کردند که به صورت  یک طرفه و به نفع کارفرما بوده است. در نتیجه این قرارداد ، بعد از مدتی با کارفرما به مشکل خورده وقطع همکاری می کرد و اکنون کارش به شکایت کشیده بود.
ایشان همواره در طول مشاوره خود را قربانی می دید و به دنبال مقصر یا آزارگر می گشت. چندین بار به من گفت که” که آن کارفرما آدم بی اخلاق و پستی بوده و سر مرا کلاه گذاشته ، این چه دنیا ی بی رحمی است “ودر این میان به دنبال یک ناجی بود که او را نجات دهد.
سعی کردم در این مشاوره ها، مثلث سرزنشی که دچارش شده بود را به مثلث سازنده تبدیل کنم. وقتی مثلث سرزنش را به مثلث سازنده تبدیل می کنیم، فرد قربانی در طی یک تفکر پویا به فردی آغازگر تبدیل می شود ، آغاز گر کسی است که می خواهد شرایط را در حد توان خود تغییر دهد بدون اینکه دنبال تقصیر کار بگردد. او، آزار دهنده را یک فرصت می داند و به جای اینکه به دنبال یک ناجی باشد ،در جستجوی یک مربی است.فرد آغازگر در این حالت برای مشکل بوجود آمده به دنبال راه حل است. اگر نیاز است کتابی می خواند ، آموزش می بیند و یا مهارتی می آموزد و خود را از چرخه مثلث سرزنش خارج و به چرخه مثلث سازنده وارد می شود.
در آذر ماه ۹۸ بنده سمیناری داشتم . یک خانم حدودا ۶۰ ساله به علت اینکه تاخیر داشتند و سالن پر بود حدود یک ساعت و نیم روی پا ایستاده بودند و سمینار را دنبال می کردند همواره لبخندی بر لب داشتند.
بعد از سمینار ایشان تقاضای ۲۰ دقیقه مشاوره با بنده داشتند که من هم پذیرفتم. خیلی جالبه.ایشان ده سال پیش همسر خود را از دست داده وسرپرست سه فرزند بودند . در یک کارگاه قالیبافی کار می کردند. وقتی هدفشان را از آمدن به سمینار هایم را پرسیدم، بسیار متحیر شدم ! ایشان تمام آموزش ها را یادداشت می کردند و در کارگاه قالیبافی برای خانم های همکارش بیان می کردند و به جای اینکه خود را یک قربانی بداند، خود را یک آغازگر می دانستند که سعی داشت زندگی دیگران را تغییر دهند. نبود همسر را یک چالش می دیدند و با  مشورت با افراد مختلف سعی داشتند یک کارگاه قالیبافی برای خود افتتاح کنند تا بتوانند چند خانم سرپرست خانوار را تحت پوشش قرار دهند.
یک مقایسه بین این دو انسان بالا داشته باشیم. خانمی سی ساله ی تحصیل کرده که خود را قربانی می دید و درگیر مثلث سرزنش بود و در طرف مقابل خانمی ۶۰ ساله که خود را به یک آغازگر تبدیل کرده بود و فوت همسرش را یک بلای آسمانی نمی دانست و به عنوان چالش به آن نگاه کرده بود .

والان عاجزانه  از شما خواهش کنم اگر دچار چالشی شدید ، اگر مسئله برای تان پیش آمد ، اگر خدایی نکرده دچار بیماری شدید و به دنبال آنها مشکل بزرگی ایجاد شد ، به جای قربانی بودن،کاری برای بهبود اوضاع انجام دهید.

جهت دریافت فایل صوتی هشتم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

الان می خواهیم دوباره برگردیم به تشریح انواع انگیزه.
تا اینجای دوره با انگیزه های با کیفیت آشنا شدیم و بیان کردیم که در این نوع از انگیزه ردپای ارزش دیده می شود ،که ارزش ها می تواند به شدت  انگیزه های  ما را افزایش دهد.
حال چگونه ارزش های خود را پیدا کنیم ؟ ماخیلی وقت ها  فکر می کنیم که ارزش های خود را می شناسیم! اما در واقع بیشتر ما نسبت به ارزش های خود آگاهی کامل نداریم. یکی از راهکارهای مهم در شناخت ارزش ها،تکنیکی است است به نام “جشن ۸۰ سالگی!”
برای چند لحظه چشمان خود را ببندید و این  تصویر ذهنی برای خود ایجاد کنید. فرض کنید در جشن تولد ۸۰ سالگی خود حضور دارید. همه چیز مهیاست. کیک بزرگ وزیبایی آماده شده که عدد ۸۰ روی آن خودنمایی می کند. میهمان های  دعوت شده، از عزیزان ما هستندو کاملا ما را می شناسند. جشن تولد شروع می شود و ما کیک ۸۰ سالگی خود را در دست می گیریم و با آهنگ معروف “تولد تولد تولدت مبارک ” مواجه می شویم و از این رویداد  بسیار خوشحالیم.لحظه خاموش کردن عدد ۸۰ فرا می رسد. به نظرتان در این هنگام چه افسوس هایی داریم ؟ چه سوالاتی  از خود می پرسیم ؟ این سوالات بسیار مهم هستند.

آیا احساس می کنیم که عمر خود را هدر داده ایم ؟ ممکن است که با خود بگوییم ای کاش فلان کارها را انجام می دادم ! ای کاش برمی گشتم به گذشته و این جوری زندگی می کردم!
فرض کنید جشن برگزار شده و از خود این سوالات را پرسیده اید و جواب داده اید ، لطفا این سوال و جواب ها را روی کاغذ بنویسید و بر آن تمرکز کرده و سعی کنیدهمین  الان برای این سوالات و حسرت ها جوابی بیابید.

این نکته را هیچ وقت فراموش نکنید که  آرزوها و حسرت های ۸۰ سالگی شما، ارزش های زمان حالتان هستند.

برای مثال اگر یکی از ای کاش های شما این است که کاش وقت بیشتری برای خانواده می گذاشتید پس خانواده ارزش فعلی شماست .

اگر یکی از ای کاش ها این است که کاش پول خود را در این کار خیر صرف می کردم، پس این کار خیر ارزش فعلی شماست.
تکنیک جشن ۸۰ سالگی شامل سه سوال است و پاسخ به این سوالات ارزش های شما را مشخص می کند.
سوال اول : حیف که وقتم را برای این امور صرف کردم.(این ها ارزش های شما نیستند)
سوال دوم : کاش وقت بیشتری برای فلان کارها می گذاشتم.
سوال سوم : اگر به گذشته بر می گشتم چه کارهایی انجام می دادم؟
پاسخ این سوالات ارزش های فعلی ما را می سازد. خواهش می کنم قبل از اینکه خیلی دیرشود، کارهایی را که قرار است بعدها حسرتش را بخوریم الان انجام دهیم حداقل بخشی از آن ها را انجام دهیم تا حالمان بهتر شود و انگیزه مان افزایش یابد.

جهت دریافت فایل صوتی نهم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

ممنون که تا اینجای دوره قدرت انگیزه همراه من بودید. کم کم می رسیم به لحظات پایانی دوره قدرت انگیزه.می رویم سراغ مبحث بسیار مهم کامل گرایی. کامل گرایی مشکلی هست که اکثر ما ایرانی ها تا حدودی درگیر آن هستیم. کامل گرایی یعنی من در هر شغل و حرفه ای که هستم ،تاوقتی  تمام شرایط برای من مهیا نباشد، دست به هیچ اقدامی نمیزنم . منتظرم شرایط کاملا ایده آل شود تا کار جدیدی را شروع کنم. این یک تعریف ساده از کامل گرایی است.
بنده در کاشان فعالیت میکنم در حدود ۶ ماه پیش یکی از مدیران ارشد شهر به من مراجعه کردند ، مسئله ایشان این بود که نمی توانستند جلوی جمع برای کارمندان خود صحبت کنند و حدود ۱۰ سالی بود که این مشکل وجود داشت. دستانشان هنگام صحبت در جمع می لرزید .دهانش خشک می شد . صدایش شروع به لرزیدن می کرد .علاوه بر این ها، بزرگترین مسئله بحث کامل گرایی ایشان بود.
در تمام این سال ها فکر می کرد که چون صدایش خش دار است ،پس صدای خوبی برای صحبت در جمع ندارد .ایشان اظهار می داشتند که باید صدای عالی ،زبان بدن فوق العاده و لحنی دل نشین داشته باشند تا شروع به سخنرانی کنندو زمان طولانی برای این کامل گرایی از دست داده بودند. این مدیر ۱۰ سال بود که از سخنرانی فرار می کرد و این فرار، هر روز ضعیف ترش می کرد  تا جایی که صحبت در جمع های خانوادگی هم برایش مشکل شده بود .پس توجه داشته باشید کامل گرایی یکی از دشمنان اصلی انگیزه است.البته این را هم بگویم که ایشان، طی تمرین ها و مشاوره هایی که در دوره های سخنرانی و فن بیان ما انجام دادند مشکل شان تا حد زیادی حل شد.

مثالی دیگر از کامل گرایی این است که عده ای به باشگاه یا استخر نمی روند چون مثلا بدن و هیکل زیبایی ندارند و خجالت می کشند و تا زمانی که بدنی متناسب نداشته باشند اقدام به این کار نمی کنند. خب قطعا هیچ گاه این امر حاصل نخواهد شد تا زمانی که بر خجالت خود غلبه کنند و با همان ظاهری که دارند به باشگاه بروند تا به آن تناسب مورد نظر خود دسترسی پیدا کنند.
دوستی داشتم که می خواست با یک نفرمشارکت و در شهر کاشان یک فروشگاه مواد غذایی دایر کند. برای اینکار شروع کرد به بررسی تا مکانی مناسب بیابد. در حدود شش ماه به مغازه های مختلفی سرزد و انقدر این کار را وسواس گونه ادامه داد تا شریکش از شراکت منصرف شد.امان از کامل گرایی.
افرادی داریم که بعد از ازدواج جهت مشاوره به بنده مراجعه می کنند و توقع دارند هرآنچه در کتاب ها و رمان های عاشقانه خوانده اند در زندگی واقعی خود داشته باشند و چون این امر محقق نشده، حال خوبی ندارند و زندگی را به کام خود تلخ کرده اند. در حالی که اگر این کامل گرایی را کنار بگذارند ،بیشترین لذت را از زندگی زنا شویی می برند. یا کسانی هستند که ده سالی است که در جستجوی دختریا پسر مورد علاقه خود هستند تا تمام ایده آل های سختگیرانه ی آنها را داشته باشد و آخر سر هم هیچ.

این را هم اضافه کنم که کشور ما را از نظر جراحی های زیبایی فک و صورت، نسبت به جمعیت اش رتبه اول را بین سایر کشورهای دنیا دارد. چون خیلی ها به ظاهر(فیس به قول امروزی ها) معمولی خود راضی نیستند و به دنبال کامل بودن در زیبایی هستند.

این هم از بیان بحث کامل گرایی.

بالاخره داریم کم کم به بخش های پایانی دوره قدرت انگیزه می رسیم.

در پایان این دوره از شما خواهش می کنم دچار کامل گرایی نشوید و دست به اقدام بزنید. کامل گرایی شما را از اقدامات و انگیزه هایتان دور خواهد کرد.
بهترین ها را برای شما از صمیم قلبم آرزو دارم.

جهت دریافت فایل صوتی دهم قدرت انگیزه روی گزینه زیر کلیک کنید.

 

خوشحال می شوم از راه های زیر با هم در ارتباط باشیم:

سایت:sokhanomid.com

پیج اینستاگرام:omid.kheirieh

ایمیل: omid.kheirieh@gmail.com

تلفن:۰۹۹۱۳۹۵۴۷۵۳

مقاله های مرتبط :

0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments