باورهای گذشته شما زندگی امروزتان را شکل داده اند. بنابراین اگر از زندگی امروزتان رضایت ندارید بایستی تغییری در باورهای تان ایجاد کنید تا فردایی متفاوت داشته باشید.
مراقب خوراک مغز خود باشید!
مراقب خوراک مغز خود باشید | آیا آنچه در طول زندگی مان تجربه می کنیم با باورهای مان ارتباطی دارند؟ دقت داشته باشید که باورهای ما از توجه و تمرکز به دست می آید، هنگامی که بر موضوعی بیش از حد توجه میکنیم باورهای غالبی را در ذهن مان پرورش میدهیم. اما قبل از انکه پاسخی برای سوال بالا داشته باشیم ابتدا به تعریف باور خوایم پرداخت.
باور را اینگونه می توان تعریف کرد: هنگامی که فکری را به دفعات در ذهن خود تکرار کنیم آن فکر ملکه ذهن ما شده و آن را باور می نامیم، در واقع باور را میتوان تکرار زیاد یک فکر دانست. مهم نیست که این تکرار چگونه اتفاق بیفتد، تکرار از طریق روش هایی همچون دیدن، شنیدن و گفتن صورت می گیرد. در واقع ایمان داشته باشید که هر چه که باور می کنید زندگی شما را تغییر داده و باعث می شود که آن را از نو بسازید. باورهای گذشته شما زندگی امروزتان را شکل داده اند. بنابراین اگر امروزه از شکل زندگی خود رضایت ندارید و به دنبال این هستید که آینده ای متفاوت از زندگی فعلی تان را تجربه کنید بایستی به خودتان زحمت بدهید و تغییر سازنده ای در شکل زندگی تان ایجاد کنید. مهمترین عملی که بایستی به آن مشغول شوید تغییر باورهای فعلی تان است.
باورهای ما چگونه شکل گرفته اند؟
خانواده
اولین عامل ایجاد یک باور کلی در ذهن ما خانواده مان است. در واقع این گونه میتوان گفت که خانواده نقش پررنگی در شکل گیری چهارچوب اصلی طرز فکر و باورهای ما ایفا می کند، برای مثال اگر خانواده شما همواره در رنج و سختی بوده و یا والدین تان به سختی پولی به دست آوردند باور کرده اید که زندگی یعنی رنج و بدبختی و عکس این موضوع نیز امکان پذیر است، برای مثال اگر در خانوادهای بزرگ شده باشید که همیشه در رفاه و آسایش بوده باور شما این است که زندگی سختی زیادی ندارد و می شود همواره در رفاه و آسایش بود. این مسئله میتواند هم به نفع شما باشد هم به ضرر شما و این شما هستید که بایستی تفاوت بین این دو را مشخص کنید. به زندگی خانواده تان توجه کنید آیا از آن رضایت دارید؟ آیا می خواهید که در آینده زندگی همچون پدر و مادرتان داشته باشید؟ اگر پاسخ شما به این سوال مثبت است که می توانید با اعتماد به نفس کامل به مسیری که در پیش گرفته اید ادامه دهید، اما اگر از شکل زندگی خانوادگی تان رضایت قلبی ندارید و به دنبال این هستید که زندگی متفاوت از آنچه در کنار خانواده تان تجربه کردید را برای خودتان بسازید، بهتر است که در اولین قدم به فکر تغییر باور های قلبی خود باشید. بنابراین آنچه در این مرحله از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است رضایت قلبی شماست، به زندگی خودتان توجه کنید اگر احساس رضایت و خشنودی نسبت به آنچه برای تان در حال رخ دادن است ندارید زمان تغییر فرا رسیده است.
محیط زندگی
و اما دومین عامل موثر در شکل گیری باورهای ذهنی ما محیطی است که در آن بزرگ شده ایم. در واقع محیط رشد و زندگی بر روی باورهای شما تاثیر بسیار پررنگی خواهد داشت. برای مثال اگر شما در کلان شهری همچون تهران بزرگ شده باشید باورهای متفاوت تری نسبت به شخصی که در روستاهای کشورمان بزرگ شده است دارید و یا افرادی که در زمان جنگ بزرگ شده اند با آن هایی که در آرامش و صلح رشد کرده اند، باورهای متفاوتی خواهند داشت.
دوستان
عامل سوم نیز دوستان شما می باشند. شاید شنیده باشید که میگویند شما میانگین ۵ نفری هستید که بیشترین زمان را با آن ها می گذرانید. اصولا افراد بعد از خانواده شان ترجیح می دهند اوقات فراغت خود را با دوستان شان بگذرانند. بنابراین دقت داشته باشید که دوستان شما با هر تفکر غالب و باوری که دارند میتوانند بر روی شما به صورت غیر مستقیم تاثیر بسیار زیادی داشته باشند و این شما هستید که موظف هستید مراقب خوراک مغز خود باشید.
رسانه ها
مراقب خوراک مغز خود باشید! رسانه ها نیز تاثیر بسزایی بر شکلگیری باور افراد یک جامعه خواهند داشت. این شما هستید که بایستی دقت کنید زمان خود را صرف تماشای چه برنامه هایی کنید. برای مثال گاهی در اغلب فیلم ها سریال ها نشان داده میشود که اغلب افراد با ایمان انسان های فقیری هستند و افراد ثروتمند عمدتاً انسان های بی بند و باری می باشند. اگر شما زمان زیادی را صرف تماشای این دسته از فیلمها کنید قطعاً در باور شما و در ضمیر ناخودآگاه تان شکل میگیرد که اگر ثروتمند شوم از انسانیت فاصله خواهم گرفت و چنین تفکر اشتباه و مخربی باعث می شود که از ثروتمند شدن فاصله بگیرید.
اگر زمان زیادی را صرف جستجو کردن در شبکه های اجتماعی و یا اینترنت می کنید و همواره به دنبال بیماریها و تحقیق در مورد انواع رایج آن ها هستید، بهتر است به خاطر بسپارید که امکان ابتلای شما به هر نوع بیماری در مقایسه با دیگران بیشتر خواهد بود چراکه شما زمان زیادی را به این اختصاص داده اید که تمرکز خود را صرف جستجو در خصوص انواع مختلف بیماری کنید. در واقع بهتر است به خاطر بسپارید که باورهای شما از شنیدهها و دیدهها های تان نشأت می گیرد پس بهتر است مراقب دیده ها و شنیده ها و داده هایی که به ذهن خود انتقال می دهید، باشید.
با در نظر داشتن این مسئله که اتفاقات به گونهای پیش میرود که به باورهای ما جواب مثبت دهد و تمام زندگی مان انعکاسی از باورهای ماست، بهتر است که باورهایی که منجر به حرکت، شادی و ادامه زندگی تان می شود را برای خود ایجاد کرده و آنها را تقویت کنید و از نتیجه آن به دلخواه خودتان استفاده کنید.
بنابراین بهتر است دست به کار شوید و لیستی از آنچه به صورت کلی به آن باور دارید تهیه کنید و به این مسئله دقت کنید که این عقاید و طرز فکر چگونه زندگی شما را دستخوش تغییر کرده است؟ به بازبینی افکارتان بپردازید و به این دقت کنید که در کدام قسمت نیاز به تغییر وجود دارد؟ و به این فکر کنید که چگونه می توان باورهای خوب ساخت؟
همانطور که در ابتدا نیز به آن توجه کردیم باورهای ما از توجه و تمرکز به دست می آید بنابراین ما می توانیم با مدیریت ورودی افکارمان باورهای خود را کنترل کرده و زندگی مان را آنگونه که دوست داریم پیش ببریم. اولین کاری که در این مرحله بهتر است انجام دهید این است که تفکر منفی را کنار بگذارید، هنگامی که باورهای غیر اصولی را از چرخه افکارتان بیرون بگذارید، ناخودآگاه شاهد یکسری تغییرات مثبت در زندگی تان خواهید شد.
از دیگر کارهایی که باید انجام دهید این است که افرادی که باورهای اشتباهی را در ذهن خود دارند و شما در حال معاشرت با آنها می باشید را از زندگی تان حذف کنید و اما اگر این افراد جزو خانواده شما می باشند و این امکان برای شما وجود ندارد می توانید زمان کمتری را با آن ها صرف کنید و یا اینکه به هنگام دیدار با آنها در مورد مسائل کلی و آنچه بین شما مشترک میباشد، بپردازید. برای مثال اگر خواهر شما همواره در باره مشکلات زندگی اش صحبت میکند و تفکر قالبش این است که زندگی سخت است و تا پایان نیز همین گونه خواهد بود، میتوانید زمان معاشرت خودتان را به تماشای فیلمی که محتوای مناسبی داشته باشد محدود کنید و به صحبت در خصوص آنچه تماشا کردهاید بپردازید و یا در خصوص دستورالعمل جدیدی که برای پختن کیک از دوست تان گرفته اید صحبت کنید. این دیگر هنر شماست که چگونه گفتگوی تان را مدیریت کنید و اجازه ندهید که افکار منفی و مخرب اطرافیان تان بر روی ذهنیت شما تاثیر بگذارد.
از دیگر روش های موجود برای تغییر باورها این است که به این سوال پاسخ مناسبی دهید: ” آیا کسی هست که بر خلاف باورهای من به موفقیت رسیده باشد؟ ” اگر جواب تان به این سوال مثبت است وقت آن رسیده که باور های تان را تغییر داده، اصلاح کنید و به تقویت آن چه درست است بپردازید. همچنین می توانید با نگاه کردن به گذشته تان با آنچه برای شما رخ داده است به تحلیل و بررسی تجربه های تان بپردازید تا بتوانید هر کجا نیاز به اصلاح و تغییر دارید را شناسایی کنید. مد نظر داشته باشید که این پروسه ممکن است در ابتدا کمی زمان بر باشد اما به مرور زمان شاهد موفقیت های چشمگیری خواهید بود.
با توجه به مطالب گفته شده اگر به دنبال این هستید که آینده ای متفاوت از وضعیت کنونی تان داشته باشید، امروز باید دست به کار شوید. برای این که بتوانید شاهد موفقیت را در آغوش بگیرید بهتر است که برای خود اهدافی مشخص کنید و در راستای رسیدن به هدف های تان گام های کوچک اما استوار و همیشگی بردارید.
از مشکلات موجود در راه به خود هراسی راه ندهید، اگر تا به امروز از رسیدن به اهداف تان سر باز زدید و اینگونه گمان می کنید که رسیدن به خواسته های قلبی تان امکان پذیر نیست، بهتر است با خودتان صادق باشید و ببینید که چه عواملی شما را به این باور قلبی رسانده است؟ تا متوجه آنچه نیاز به تغییر دارید شوید. آیا در اطراف تان هیچ کسی نتوانسته به مطلوب خود دستیابی پیدا کند؟ اگر صادقانه به این سوال پاسخ دهید قطعاً هستند افرادی که توانستند به اهداف خود جامه عمل بپوشاند اما اولین قدم برای رسیدن به اهداف این است که بتوانید به خود و توانایی های تان ایمان بیاورید و باور لازمه رسیدن به ایمان است.