ریسک کردن دلهرهآور است، خواه در بازی دوستانهی پوکر، خواه وقتی تصمیم میگیرید شغل اصلیتان را برای شروع ایدهی تجاریتان رها کنید. اغلبِ افراد از ریسک کردن دوری میکنند. تنها دلیلش هم این است که سکون راحتتر از حرکت است. جالب است بدانید اکثر افراد موفق به شما خواهند گفت اصلیترین علت موفقیتهایشان اشتیاق وصفناپذیر آنها برای ریسک کردن در کارهایی بوده است که افراد پیرامونشان هیچ تمایلی به آنها نداشتهاند: خواه تولید محصولی باشد که هیچکس سودی برای آن پیشبینی نمیکند، خواه سرمایهگذاری مقداری پول در کسبوکاری که همهی افراد آن را دیوانگی میدانند.
هنوز هم که هنوز است، ریسک پذیری مخصوصا برای کارآفرینها دلهرهآور است. اما نباید فراموش کنیم که همیشه ریسک کردن به این معنی نیست که ممکن است نتیجه باب میل نباشد. برای ریسک پذیربودن در زندگی و اتخاذ تصمیمهایی با ریسک بالا، این پنج نکتهی پیشنهادی را عملی کنید.
۱. ریسک پذیری ذات کارآفرینی است
اگر ریسک پذیر نیستید، بهجرئت میتوانیم بگوییم پس کسبوکاری هم برای کارآفرینی ندارید. اساسا کارآفرینی با ریسک پذیری گره خورده است. باید مقداری از سرمایهتان را برای توسعهی تجارتتان سرمایهگذاری کنید. البته این امر در بیشتر مواقع اتفاق میافتد، بهعبارتدیگر، هرازگاهی اعتبار خودتان را بابت ایدهای اثباتنشده بهخطر خواهید انداخت. در بیشتر مواقع از چک دستمزدتان برای چندمین بار چشمپوشی خواهید کرد. بنابراین هر تصمیمی که میگیرید، چندین ریسک کوچک دربردارد، مانند: هرماه تعدادی از نیروهایتان ممکن است از کار استعفا دهند، خطمشی اصلی سازمان ممکن است با شکست مواجه شود، و رویکرد جدید شما ممکن است باعث عصبانیت یکی از بهترین اربابرجوعهایتان شود. بهمحض ورود به دنیای کارآفرینی، لازم است بهمثابۀ بخشی از کار، مهیای ریسک پذیری باشید.
۲. انواع مختلف ریسک
فقط ریسکهای بزرگ مدنظر ما نیستند، بلکه از ریسکهای کوچک نیز نباید چشمپوشی کنید. ازجملهی اینها ریسک های قابلبرآورد هستند که شامل مجموعهای از ریسکهای شناختهشدهاند. ریسکهای قابلبرآورد شما را قادر میکنند موفقیتهای آیندهتان را پیشبینی کنید. برای مثال، ممکن است بتوانید از دادههایی که در اختیار دارید، نتیجه بگیرید بهاحتمال ۳۰درصد، حضور در نمایشگاه بازرگانی، برای شرکت شما هزینهزا خواهد بود. نوع دیگری از ریسک، ریسکهای مبهماند که خطرهای شناختهشده و نشده را شامل میشوند و فرایند تصمیم گیری را دشوار میسازند. اکثر ریسکهای تجاری به این دسته تعلق دارند، زیرا عوامل بسیاری ازجمله رفتار مشتری و تغییرات اقتصادی چناناند که بهسختی میتوان آنها را اندازهگیری یا پیشبینی کرد. ریسکهای کاملا ناشناخته نیز وقتی رخ میدهند که محصولِ کاملا منحصربهفردی را روانهی بازار میکنیم. شناخت تفاوتهای انواع ریسک به شما کمک میکند میزان پرخطربودن تصمیمهای گرفتهشده در موقعیتهای مختلف را بهتر بشناسید.
۳. شناسایی ریسکهای بیفایده
ریسک پذیرهای خوشبین اینگونهاند که اگر در کاری ۵۰درصد احتمال موفقیت باشد، به آن کار یک شانس خوب میگویند و اگر ۷۵درصد احتمال موفقیت باشد، سوددهی آن را صددرصد میدانند. در دانشنامهی موفقیت، ریسک پذیری عموما نتایج رضایتبخشی بهدنبال دارد. بههرحال، خودتان را با این فکر گول نزنید که همهی ریسکها ریسکهای خوبی هستند یا ریسک پذیری همیشه گزینهای پرخطر است که نتیجهبخش خواهد بود.
بعضی ریسکها، حتی ریسکهای قابلارزیابی، به شکست منتهی میشوند. بهجای اینکه از این واقعیت غفلت کنید، سعی کنید بر نگرانیهای ناشی از ریسک کردن غلبه کنید. به خودتان اجازه دهید احتمال شکست را بپذیرید و وقتی شکست میخورید، خودتان را مقصر ندانید. از تجربیاتتان بیاموزید و رو به جلو حرکت کنید.
۴. ذهن ما بهطور طبیعی سوگیریِ منفی دارد
دو نوع سوگیری در ذهن آدمی وجود دارد که تصورمان را از ریسک کردن، مخدوش میکند. اولین سوگیری این است که تمایل داریم در شکستخوردن مبالغه کنیم. در ارزیابی خام با دادههای عددیِ محدودشده، مردم بهطور بدبینانهای به شکست، بیشتر از توجیه موقعیتهای واقعی تمایل دارند. دومین نوع سوگیری وقتی است که در پیامدهای شکستها مبالغه میکنیم. وقتی واقعیت خارج از کنترل ماست، بدترین نوع پیامدها را پیشبینی میکنیم. وقتی احتمالات ناخوشایندی برای ریسک کردن تصور میکنید، این موارد را بهخاطر بسپارید.
۵. ریسک کردن باعث تمایز شما از دیگران میشود
بعضی ریسک ها ارزش بالاتری را تضمین میکنند. نتایج بعضی ریسکها نسبتبه بقیه کمارزشترند. بعضی ریسکها تجارتتان را میسازند یا ویران میکنند. اما تنها یک عنصر مشترک میان همهی ریسکها وجود دارد: آنها متمایزکنندهاند، زیرا بیشترِ مردم تمایلی به ریسک پذیری ندارند. ریسککنندگان دنیای ما طبیعتا بیشتر از دیگران برای بهدستآوردن شرایط بهتر، پافشاری میکنند. چنانکه همه میدانیم، کارآفرینها و تاجرهای برجسته و ممتاز کسانی هستند که موفقیتهای یکشبه را قبول ندارند. حتی اگر تلاشتان به شکست منتهی شود، شکست شما فقط در سبکی است که انتخاب کردهاید. بنابراین ممکن است فرصتهای زیادی را شکار کنید، فقطوفقط به این خاطر که در اشتیاقِ منحصربه فردبودن و فرار از هنجارها هستید.
خوشبختانه این حقایق، تصورتان را از ریسککردن بهعنوان مفهومی عمومی، حداقل کمی تغییر میدهد. شما نیازمند زمانید تا به پیچیدگی ذاتی ریسک پی ببرید. حتی زمان بیشتری لازم دارید تا بهراحتی تن به ریسککردن بدهید. اما با پشتکار، این موضوع بالاخره جزوی از طبیعت ثانویتان خواهد شد. هروقت توانستید، روی عاملهای شناختهشده تمرکز کنید، ابهامها را بپذیرید و بدانید که شکست هیچگاه آخر جاده نیست.