وجود یک رابطه صمیمی و همبازی شدن با یک بزرگسال مهربان برای ایجاد احساس اعتماد و ارزش، رفع نیازمندی ها، پاسخ به سؤالات و حل مشکلات کودک امری الزامی است، ولی در عین حال کنش متقابل با کودکان دیگر نیز نقشی عمده در این فرآیند بازی می کند. همسالان و همبازی ها در شکل گیری شخصیت، رفتار اجتماعی، نظام ارزشی و نحوه نگرش های یکدیگر دخالت دارند.
کودکان از طریق سرمشق دهی و سرمشق گیری در مورد اعمالی که قابل تقلید است و با ارزشیابی فعالیت های یکدیگر و بازخوردی که به یکدیگر می دهند در یکدیگر تأثیر می گذارند.
کودکان بسیاری از مهارت های اجتماعی را از طریق کنش متقابل یکدیگر یاد می گیرند. آنها می آموزند که چگونه چیزی بدهند و چیزی بگیرند، در فعالیت های دسته جمعی شرکت کنند، از جنب و جوش و تماشای بازی دیگران لذت ببرند، احساسات دیگران را درک کنند، توانایی های خود را ارزیابی کنند، اعتماد به نفس پیدا نمایند و به تدریج از خانواده مستقل شوند و سرانجام با جامعه سازگار شوند.
– مراحل رشد و تکامل کودک در انتخاب همبازی
کودکان ۶ تا ۸ ماهه بیشتر با محیط بازیشان سر و کار دارند تا اسباب بازی یا همبازیشان در این دوره معمولاً به کودکان دیگر توجه نمی شود. هنگامی که تماس با کودک دیگر به وجود می آید، اگر این تماس دوستانه باشد، چیزی بیش از لبخند زدن، یا احتمالاً گرفتن کودک دیگر دیده نمی شود و وقتی برخورد پرخاشجویانه ای به وجود آید، بیشتر به صورت کلی ظاهر می شود که ممکن است به شکل تلاش در گرفتن اسباب بازی از دیگری بروز کند.
از ۹ تا ۱۳ ماهگی، کودکان بیشتر به اسباب بازی توجه دارند تا همبازی، از آنجا که کودکان در این دوره به اسباب بازی اهمیت زیادی می دهند، گرایش به دعوا بر سر آنها با کودکان دیگر دارند. بر خلاف مشاجرات قبلی، دعوا شخصی تر می شود، هر چند باز هم اسباب بازی بیش از همبازی، مرکز توجه است یعنی هنوز خصومت واقعی به میان نیامده است.
معمولاً کودکان کوچک تر تمایل دارند به تنهایی بازی کرده و هنگامی که با اسباب بازی های خود مشغول هستند، نظارت شخصی بزرگسالان که آنان را دوست دارد برایشان لذت آور است. کودکان بین سنین ۱۴ تا ۱۸ ماهگی طرز تلقیشان را نسبت به همبازی های خود تغییر می دهند و چون نیازهای مربوط به اسباب بازی تا حدود زیادی ارضا می شوند، مشاجرات با دیگران نیز کاهش می یابد.
برای کودکان ۱۹ تا ۲۵ ماهه اسباب بازی ها و همبازی ها اهمیت بیشتری یافته، ارتباط اجتماعی بیشتر می شود. کودکان برای انطباق با وضع همبازیشان رفتار خویش را تغییر می دهند. کودکان دو تا سه ساله معمولاً دوست دارند که در نزدیکی یکدیگر بازی کرده و هر کدام با اسباب بازی ها و کارهای خودشان مشغول باشند، در حقیقت تمایل دارند که به تنهایی و در میان جمع کودکان بازی کنند. در این مرحله (۳ ـ ۲ سالگی) تمایلی به سهیم کردن دیگران در اسباب بازی هایشان را ندارند، چون هنوز مفاهیم قرض دادن و حس مالکیت در آنان به خوبی شکل نگرفته و از طرف دیگر می ترسند که اسباب بازی هایشان توسط دیگران شکسته و یا خراب شود. کودک چهار ساله دلش می خواهد با دیگران معاشرت کند، ولی هنوز آماده نیست مشکلاتی را که بین او و همبازی او ایجاد می شود حل کند و حتما باید بزرگتران در این مورد دخالت کنند. کودکان چهار ساله بیشتر مایلند با چهارسالگان بازی کنند.
آنها به گفتگوهای دور و درازی می پردازند و نقشه های طویلی می کشند و اغلب بین آنها نزاع در می گیرد و آخر کار خود را حق به جانب حساب می کنند.
کودک از پنج و شش سالگی به بعد می تواند همبازی مناسبی برای خود پیدا کند. در ابتدای این مرحله کودک معمولاً ستیزه جو و به هنگام بازی خودخواه هستند. اما نباید اجازه داد این صفات جزء خلق و خوی دائمی آنان بشود. به تدریج لازم است که راه و روش سلوک و سازش با بچه های دیگر را یاد بگیرند. آنها وقتی با همدیگر بازی می کنند، با همدیگر صحبت می کنند و اغلب به کمک هم در بازی ادامه می دهند. آنها با کارهای مشترکی که انجام می دهند تجاربی را از یکدیگر آموخته و فواید همکاری و کارهای مشترک را درک می کنند.
– بازی با همسالان یا بزرگسالان؟
اگر فرزند شما تمام مدت با کودکان بزرگ تر و یا بزرگسالان سر و کار داشته باشد، همیشه تجربه خواهد کرد که «دیگران همه چیز را بهتر از من انجام می دهند. من هر چقدر هم که تلاش کنم مانند آنها نخواهم شد.» اما اگر کودک اکثر اوقات با بچه های کوچک تر همبازی باشد یا با بزرگسالانی به سر برد که در هنگام بازی اجازه می دهند او دائما برنده باشد یا به طور کلی بر روی موفقیت های او زیاد تکیه می کنند، مغرور و متکبر خواهد شد. احتمالاً زمانی که چنین کودکی با همسالانی مواجه شود که هم بنیه یا تواناتر از او هستند و مانند والدین به او امتیاز نمی دهند، دچار مشکلاتی خواهد شد.
اگر قرار است کودک در طول زمان در جامعه با همسالان خود کنار بیاید و احساس خوش آیندی داشته باشد، باید قواعد کارهای جمعی و اشتراکی را با همبازی هایش تجربه کند. در میان گروه همسالان، او سهل تر خواهد آموخت توانایی های خود را درست تخمین بزند، یک بار پیروز شود و بار دیگر تسلیم شود، زیرا اکثر آنها در یک سطح هستند و نیازها و مشکلات و امکانات مشابهی دارند.
کودکان وقتی تقریبا در یک سطح هستند از نظر رشد و پیشرفت بیشتر به همدیگر کمک می کنند و همانند دو کشتی گیر هستند که در یک وزن با همدیگر می خواهند کشتی بگیرند، در این جور مواقع هر دو کشتی گیر بهتر به همدیگر کمک می کنند و می توانند یک زورآزمایی رشددهنده ای را داشته باشند، در صورتی که اگر یکی وزن بیشتری داشته باشد کشتی جذابیت نداشته و کنش متقابل کمتر صورت می گیرد.
کودکان به بچه های دیگر نیازمندند تا از یکدیگر چیزی بیاموزند. همسالان بهتر از بزرگسالان کشش و جذبه دارند، از آنان خیلی سریع تر و بهتر می توان یاد گرفت، زیرا آنان یکدیگر را بهتر درک می کنند. کودکی که تازه سه چرخه سواری یا خط پارا یاد گرفته است، دقیقا می داند مشکلات در کجاست و چگونه باید بر آنها غلبه کرد.
او خیلی بهتر از والدین می تواند کودک مبتدی را به طور صحیح راهنمایی کند و به راحتی به او نشان می دهد که چگونه باید آن را انجام دهد. علاوه بر این خیلی بهتر است از یک همبازی همسال تقلید کند تا از بزرگسالان که غالبا همه چیز را بهتر بلدند.
برای جلب توجه و جذب همبازی، کودکان معمولاً روش هایی را به کار می برند که بزرگسالان قادر به درک آن نیستند مثلاً آنها نمی گویند «بیا با من بازی کن» بلکه بر سر و روی یکدیگر شن می پاشند اسباب بازی آن دیگری را می ربایند یا همبازی جدید را چنان هل می دهند که به زمین بیفتد! والدین اغلب فکر می کنند آنها به نزاع مشغولند یا از یکدیگر خوش شان نیامده است. آنها برای نجات کودک دخالت کرده، یا او را تشویق می کنند از خود دفاع کند! شما ناخواسته در روابط آنان اختلال ایجاد می کنید.
بهتر است به آرامی نظاره گر کارهای کودکان باشید و زمینه های مساعدی را فراهم نمایید تا فرزند شما با دیگران همبازی شود.
اگر همبازی های فرزندتان را به منزل دعوت می کنید، باید ابتدا با والدین آنها مذاکره کرده مثلاً قرار بگذارید که تا چه اندازه بچه ها مجاز هستند خود را کثیف کنند و آیا مانعی ندارد به کودکان عصرانه داده شود، چه موقع کودک باید به خانه مراجعت کند و آیا به غیر از این موارد چیزی هست که میزبان ملزم به رعایت آن باشد.
بعضی از والدین مایل نیستند کودکان آنها در فواصل بین غذا شیرینی جات بخورند یا ویدئو یا تلویزیون تماشا کنند. چنین خواسته هایی را باید محترم شمرد و قبل از صرف شیرینی و با روشن کردن ویدئو یا تلویزیون، کودک مهمان را روانه خانه شان ساخت در غیر این صورت علاوه بر اینکه خلف وعده کرده اید به روابط حسنه فرزندتان با همسالانش لطمه زده و زمینه انزوای او را فراهم کرده اید.
– علل عدم تمایل کودک به بازی با کودکان دیگر
تمایل کودک به بازی با بچه های دیگر یکسان نیست. بعضی از بچه ها بیشتر از بچه های دیگر معاشرتی و اهل بازی با کودکان همسن خود هستند و بعضی بچه ها ذاتا آرام ترند. این اختلاف طبیعی است اما تمایل به بازی با کودک دیگر و داشتن همبازی، در وجود هیچ کودکی به صفر نمی رسد.
علل بی میلی ممکن است مربوط به وضعیت جسمی، روحی و روانی کودک، یا وضعیت اجتماعی، اقتصادی خانواده اش باشد. که او را به انزوا می کشاند و از بازی با بچه های دیگر فراری می دهد. علل عمده بی میلی کودکان عبارتند از:
ممکن است کودکی دچار ضعف در سلامتی جسمانی خود باشد مثلاً خیلی زود از جست و خیز خسته شود یا نفس تنگی پیدا کند یا بیماری هایی داشته باشد که اجازه ندهد او فعالانه بازی کند. در این صورت ترتیبی بدهید که معاشرتش با بچه توأم با بازی های فکری مناسب و جنب و جوش کمتر باشد.
گاهی کودک به دلیل تفاوت هایی که با سایرین دارد با آنها نمی جوشد. این تفاوت ها از اجبار کودک به استفاده از عینک ذره بینی قطور گرفته تا لکنت زبان او و حتی هوش فوق العاده او می تواند باشد که میل به گوشه گیری را در کودک تقویت می کند یا گاهی او را چنان حساس و آسیب پذیر می سازد که با کوچک ترین تمسخر و یا سرزنش سایر کودکان می رنجد و از معاشرت با آنها زده می شود. گاهی هم یک کودک خجالتی است و برایش مشکل است که در دوستی با بچه های دیگر پیشقدم شود.
در چنین مواردی مشکل او خیلی ساده و فقط با تشویقی آرام و تدریجی حل می شود. نصیحت و پند و اندرزدادن و تأکید بر اینکه «اینقدر یک گوشه ننشین، دیگر بزرگ شده ای» یا «چرا تو هم نمی روی با بقیه بچه ها بازی کنی» این گونه صحبت ها بر ترس کودکان می افزاید. بهتر است به تدریج دایره دوستی ها را وسیع تر کنید و ابتدا از دعوت یک یا دو کودک همسن و سال او به خانه خودتان آغاز نمایید یا می توانید چندین بار همراه کودک خود به تماشای بچه هایی که مشغول بازی هستند بروید تا کودک ضمن تماشای آنها، لذتی را که از بازی با هم می برند درک کند و علاقه مند بشود که خودش هم از این لذت سهمی داشته باشد.
گاهی لوس و پرتوقع بودن کودک موجب می شود که از سوی گروه همسالان طرد شود. لذا به والدین توصیه می شود که ضمن ابراز محبت و مهربانی نسبت به کودک اصول اخلاقی و انسانی و احترام به حقوق دیگران را هم به کودک خود بیاموزند که بهترین روش در این مورد این است که والدین خود الگوی قابل تقلید برای آنان باشند.
گاهی مادر چون حوصله سر و صدا و شلوغی بچه ها را ندارد، یا از این می ترسد که کودکش به علت معاشرت با بچه های شرور بی ادب بار آید، یا حوصله و وقت سر زدن به بچه های مشغول بازی را ندارد، طوری با کودک رفتار می کند و در مقابل خواست او به بازی با سایر کودکان واکنش نشان می دهد که او را از بازی باز می دارد و به سوی انزوا سوق می دهد مثلاً مادری که می گوید: «اجازه نمی دهم که با پسر همسایه بازی کنی چون او بچه شروری است» کودک خود را از یک بازی که ممکن است خیلی هم آموزنده و لذت بخش باشد محروم می کند و بعد با گفتن جمله ای نظیر «بیا با خواهر کوچکت بازی کن» او را به کلی از بازی روگردان می سازد.
خواهر کوچکی که تازه می خواهد راه رفتن را بیاموزد همبازی خوبی برای یک بچه سه ـ چهار ساله که احتیاج به نقشه کشیدن و دویدن و خندیدن دارد نمی باشد. بنابراین هوشیاری و دقت مادر و پدر در انتخاب همبازی های مناسب برای کودک نقش بسیار مهمی در افزایش تمایل کودک به بازی با سایرین دارد.
– رهنمودهایی برای والدین
کودکان به هنگام بازی با همسالان از حالت خودمحوری خارج شده و واقع گرا می شوند، به امیال و خواسته های دیگران توجه نموده، از دیگران چیزی می آموزند و به دیگران چیزی یاد می دهند و در کنش متقابل چیزهای زیادی به همدیگر یاد می دهند.
وقتی که کودک دوست دارد به تنهایی بازی کند، باید او را به حال خود بگذارید و آزادی بدهید تا مستقلاً به بازی خودش ادامه دهد. نباید سعی کنید همبازی هایی را به او تحمیل کنید، زیرا چنین حالتی باعث اختلال در بازی او می شود و عادت به عصبانی شدن و نزاع برپاکردن را در او به وجود می آورد.
والدین توجه نمایند که هر اندازه کودک در سنین خردسالی آزاد باشد تا به تنهایی بازی کند به همان اندازه در آینده اجتماعی تر خواهد شد.میل طبیعی و تشخیص کودک بهترین راهنمای ما است، آنان کم کم یاد می گیرند با دوستان و همسالان خود همبازی شوند، بنابراین نیازی به تأکید و تشویق های بیرونی نیست تا زودتر از موعد با بچه های دیگر همبازی شود.کودک را وادار نکنید که با خواهر و برادر کوچکتر خود همبازی شود، زیرا آنان برای بازی کوچک هستند، در صورتی که اگر با همسالان یا بزرگ تر از خود بازی کند هم با علاقه بازی کرده و هم در یک تعامل مشترک چیزی یاد می گیرد، نکته دیگر اینکه کودک بزرگ تر باید همیشه ملاحظه کودک کوچکتر را کرده و عاقلانه رفتار نماید (در صورتی که خودش هنوز کودک است و باید بچگی کند) و کودک کوچکتر نیز احتمالاً به علت آنکه قادر به انجام تمام اعمال و رفتار کودک بزرگ تر نمی باشد دچار شکست شده که از نظر روحی و روانی به سود کودک نیست. لذا در عین حال که اوقاتی با همدیگر بازی می کنند زمینه هایی نیز فراهم شود که با همسالان بازی کنند. جالب توجه این است که هر چقدر خواهران و برادران را مجبور به بازی با یکدیگر نکنیم، آنان مشخصا بیشتر با هم بازی خواهند کرد.
در بازی های کودکان دخالت نکنید، ولی لازم است والدین گاهی به اتاق و محل بازی بچه ها سر بزنند، اما نه به قصد جاسوسی و بازرسی آنها بلکه به قصد بردن مثلاً چای، میوه و شیرینی برای آنها. در واقع نباید بچه ها را مطمئن کرد که در تنهایی هیچ کس از آنها بازدید نخواهد کرد، چون همه نوع کودک وجود دارد و ممکن است اتفاقات خطرناکی بیفتد.
اگر فرزند شما دوست و همبازی برای خودش پیدا کرده که شما دوست ندارید با آن کودک رفت و آمد کند، حتی الامکان نگویید «با این کودک اجازه نداری بازی کنی، چون بی تربیت است» بلکه ابتدا سعی کنید همبازی جدیدی را برای او پیدا کنید، ثانیا در انتخاب دوست ملاک و معیار به کودک بدهید و بگذارید فکر کند و خودش قضاوت کند و به نتیجه برسد.