تا حالا برایتان یکی از شرایط زیر پیش آمده است:
- کارهای زیادی را مدت ها عقب بیاندازید؟
- کار نیمه تمامی را مدت ها رها کرده باشید؟
- با مقایسه ی نتایج کارتان با دیگران، احساس ناتوانی و درماندگی کرده باشید؟
کامل گرایی چیست؟
کامل گرایی، یعنی من برای خود و دیگران استانداردهای بالا تعیین کنم. لازم به توضیح است که کامل گرایی منفی با کمال گرایی مثبت متفاوت است. کمال گرایی مثبت، یعنی اینکه من برای خود یک استاندارد بالا در نظر میگیرم و دائماً در حال رشد و رسیدن به آن استاندارد هستم. پس دقت کنید در کمال گرایی مثبت، ما رشد و پیشرفت سازنده داریم. اما کامل گرایی منفی یعنی بیش از حد وقت صرف کاری کردن یا بعبارتی وسواس بخرج دادن در جایی که لزومی ندارد.
باورهای زیر نشانه هایی از کاملگرایی منفی هستند:
- هیچکس نباید به من نه بگوید.
- من نباید نقص و ایراد داشته باشم.
- همه باید از من راضی باشند.
- همه باید من را دوست داشته باشند
دقت کردید، در تمام باورهای کامل گرایانه ی بالا، کلمه ی “باید” وجود دارد.
حالا به نظر شما کافی بودن بهتر است یا کامل بودن؟
به نظر شما اصلا آدم کاملی وجود دارد؟
چند نمونه از کامل گرایی:
- کیک یا نوشیدنی که در حال خوردن آن هستیم بر روی لباسمان می ریزد و ما خجالت زده گوشه ای مینشینیم، نطقمان کور میشود و خدا خدا میکنیم تا مهمانی به پایان برسد.
- چون اندام موزونی نداریم، به باشگاه ورزشی یا استخر نمیرویم در نتیجه از یادگیری بعضی از رشته های ورزشی خودمان را محروم میسازیم.
- می خواهیم یک کاری را شروع کنیم اما آنقدر به مقدمات آن فکر میکنیم که بی خیال اصل کار میشویم.
- قصد ازدواج داریم اما به دنبال یک شریک بی نقص و کامل میگردیم. در نتیجه تا الان مجرد مانده ایم.
- حتماً باید مکالمه زبان انگلیسیمان عالی باشد تا صحبت کنیم.
- مهمانی نمیدهیم مگر اینکه آشپزی مان عالی بوده و خانه مان از تمیزی برق بزند و حسابی شیک باشد.
- زیر بار مسوولیت نمیرویم چون تسلط کامل بر آن کار نداریم.
- پایان نامه مان باید فوق العاده باشد، بنابراین آنقدر طولش می دهیم تا خسته و ناامید شویم.
- تا از نظر نوشتاری عالی نباشیم مقاله ای منتشر نمیکنیم.
- تمام تکنیک های عکاسی را باید بلد باشیم تا عکس های هنری مان را در اینستاگرام با دیگران به اشتراک بگذاریم.
- سر کلاس، جزوه نمی نویسیم چون فکر می کنیم حتماً باید کامل باشد.
- چون در صورتمان یک جوش یا یک جای آبله مرغان داریم، بسیار ناراحتیم.
- از اینکه قدمان کوتاه است بسیار ناراحتیم.
- از اینکه موهای کم پشتی داریم خجالت زده ایم.
حالا کمی فکر کنید شما رد کامل گرایی منفی را در کجای زندگیتان میبینید؟ تا حالا چقدر به خاطر کامل گرایی متضرر شده اید؟ حالا از شما میپرسم کامل گرایی خوب است یا بد؟ پاسخ من اینست کامل گرایی بد است چون انتظار داریم در همان ابتدای کار همه چیز عالی باشد.
مثلاً اول کلاس نویسندگی، همه ی نوشته هایمان باید خوب باشد. یا اول کلاس فن بیان، ما باید بسیار عالی صحبت کنیم. بنابراین اگر در همان ابتدای کار متوجه شویم همه چیز کامل نیست، نا امید شده و دیگر ادامه نمی دهیم. در صورتی که ما بعنوان یک انسان باید آنقدر اشتباه کنیم تا از آنها درس بگیریم و کار بلد شویم. آنقدر خراب کنیم تا یاد بگیریم چگونه درست کار کنیم. این مسئله در مورد تمام جنبه های زندگی صدق می کند.
این را باید بدانید که مقاصد جاده های موفقیت و کامل گرایی، کاملاً متفاوت هستند. متاسفانه معمولا کامل گراها موفق نیستند، چون آنقدر برای انجام کارها وسواس به خرج میدهند و یا تعلل میکنند که در جا میزنند.
یکی دیگر از زیانهای کامل گرایی، اتلاف وقت است. مثلاً آنقدر برای بهتر شدن کتابی که نوشته ایم دقت و وقت صرف می کنیم که زمان بسیاری طول می کشد تا آن را چاپ کنیم.
به خاطر کامل گرایی، چون استانداردمان بالا است، نه تنهاد خودمان را آزار میدهیم بلکه سوهان روح اطرافیان هم میشویم. مثل مدیر کامل گرایی که هر کاری کارمندش می کند، راضی نمی شود؟ یا مادری که هر چقدر فرزندش تلاش می کند، از کار او رضایت ندارد؟
یکی از دوستانم مادر کامل گرایی دارد که با وجود تمام مهربانیش، هیچوقت از فرزندش راضی نمی شود. بدیهی است که بخاطر این مساله مشکلات زیادی بین این دو نفر پیش خواهد آمد.
بنابراین کامل گرایی باعث می شود دیگران از ما متنفر شوند. مثلاً یک همسر کامل گرا، توقع دارد همه چیز همسرش عالی باشد. این توقع، باعث می شود همسرش از او متنفر شود.
وقتی در جایگاه پدر و مادر کامل گرا باشیم، اعتماد به نفس فرزندمان را نابود کرده و آنها را از خود بیزار میکنیم.
پس به فرزندانمان اجازه ی اشتباه کردن و خرابکاری دهیم. یادمان باشد اشتباه کردن، حق طبیعی ما انسان هاست.