خانواده سه نفری آقای کامیابی را تصوّر کنید. افراد این خانواده شامل آقا محسن(پدر خانواده)، منیژه خانم(مادر خانواده)، و فاطمه کوچولو(دختر ۴ ساله خانواده) میباشد. جمعه شب ساعت نه همگی در یک جشن تولّد دعوت هستند. منیژه خانم و دختر کوچولوی ما لباسهایشان را پوشیده و منتظر بابا محسن هستند. ساعت ۱۵/۹ میشود امّا خبری از پدر خانواده نمیشود و از قضا تلفن همراهش هم خاموش است. منیژه در عین نگرانی از تاخیر پیش آمده بسیار ناراحت است. از اینکه بعد از مدّتها که به یک جشن دعوت شده امّا از این مهمانی محروم شدهاند. ساعت ۱۱ شب شد و صدای باز شدن قفل درب به گوش رسید. اقا محسن در حالی که خستگی در چهرهاش موج میزد وارد راهرو شد. امّا بلافاصله مورد انتقاد شدید همسرش قرارگرفت.
منیژه (با صدای بلند ، خشمآلود و طعنهآمیز): تا حالا کجا تشریف داشتید؟
-آقا محسن(با حالت کلافگی): مشکلی برام پیش آمد.
منیژه: (با ناراحتی): تو همیشه در چنین مواقعی یک مشکل جدید برایت رخ میدهد.
آقامحسن: هر جوری دوست داری فکر کن، برایم مهم نیست.
منیژه: چرا تو هیچ وقت مرا درک نمیکنی؟
آقا محسن: حالا مگه چی شده؟
منیژه: هیچی … نظر ما که اصلاً برای شما مهم نیست.
آقا محسن: زحمات من هم هیچ موقع به چشم شما نمیآید، تو از اوّلش هم قدرناشناس بودی…
و این گفتمان غیرمنطقی بالا گرفت تا زمانی که آقا محسن کامل توضیح داد که در مسیر برگشت از محل کار به منزل(محل کارش ۵۰ کیلومتر با شهر فاصله دارد)، ماشیناش خراب شد. و مجبور شده بود که با یدککش اتومبیل را تا محلّ تعمیرگاه برساند واین درحای بود که ازبخت بدتلفن همراهش هم خاموش شده بود. این جا بود که منیژه خانم هم از مواضع خود عقب نشینی کرد و قضیه با صلح و صفا پایان یافت.
علّت اصلی اختلاف یا تعارض پیش آمده بین زوج مذکور، استفاده هر دوی آنها از تعمیمهای غیرمنطقی بود. آنجایی که خانم به آقا میگوید: “تو هیچ وقت مرا درک نمیکنی” و یا بالعکس در جایی که آقا به خانم میگوید: “تو از اوّل قدر ناشناس بودی”. بدین معنا که ما میبایست در ارتباط گرفتن با اطرافیان اگر خطایی هرچند بزرگ از سوی شخص صادر شد، آن اشتباه را به کلّ زمانها بسط و گسترش ندهیم.
مثلاً اگر یک یا چندین بار همسرمان به هر علت لباسهایش را به جای چوب لباسی، روی تخت خواب یا صندلی اتاق پذیرایی گذاشته بود، به او نگوییم: «تو کلاً انسان بینظم و شلخته ای هستی». این نوع تعمیمها به شدّت به یک رابطه در هر سطحی آسیب میزند و حس نامطلوبی را از نظر روانی به مخاطب ما القاء میکند.
یادآوری:
در روابطمان با دیگران به این نکته دقت مضاعف داشته باشیم که حتی المقدور اگر کار ناپسندی از سوی دوست، فرزند، همسر و یا همکار صادر شد، فقط به خاطر همان عمل در آن زمان، از او انتقاد سازنده کنیم و خطای او را به کل زمانی که با ما رابطه داشته است، معطوف نکنیم.
از دیگر مصداقهای تعمیمهای بیمورد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
-تو همهاش دیر میکنی.
-آدم به هیچ کس اعتماد ندارد.
-همه مردم به نحوی گرفتارند.
-هیچ وقت درست کار نمیکنی.
-شما کلاً بیخیال ما شدهاید.
-هیچ چیز و هیچ کس سرجای خودش نیست.
-چه دنیای نامردی شده است.
همین الان دست به کار شوید:
یک کاغذ و خودکار بردارید و مواردی را که شما در طول شبانهروز احیاناً از تعمیم بیمورد استفاده کرده و حس بدی را به شخص مقابل القا میکنید، بنویسید. اگر واقعاً چیزی به ذهنتان نمیرسد یعنی کمتر این خطا از شما سر میزند و این جای تبریک دارد.
گاه پیش میآید که ما علاوه بر بسط و گسترش های بیمورد چاشنی مبالغه را هم در مورد اشتباهات بقیه به کار می بریم که این هم مخرّب روابط ما با دیگران است.