سخنرانی هدفمند

سخنرانی هدفمند

طراحی سخنرانی هدفمند

طراحی سخنرانی مهمترین موضوعیه که باعث حرفه ای شدن یک سخنرانی و همچنین تمایز سخنرانی یک سخنران از دیگر سخنرانان میشه و هیچ چیز مثل طراحی سخنرانی نمیتونه ما رو به هدفمون در سخنرانی برسونه , طراحی سخنرانی در ساده ترین معنی یعنی اینکه بدونیم از کجا و به کجا و چطوری برسیم!

همیشه در کارگاهها و همایشهای آموزش سخنرانی و فن بیان در تعریف سخنرانی می گم که مهمترین شاخص سخنرانی اینه که سخنرانی یک صحبت هدفمنده.

هدفمند یعنی اینکه سخنران از قبل از سخنرانی میدونه و میخواد که مستمعین یا مخاطبین بعد از اتمام سخنرانی یا یک تصمیم بگیرند یا یک کاری انجام بدهند و یا حداقل جوانه یک فکر رو در ذهن مخاطب بکاره.

مثلا اگر سخنرانی رو یک وسیله نقلیه بدونیم و سخنران رو راننده اون وسیله , راننده از قبل میدونه که از چه مسیری قراره به گجا برسه و مسافرا در چه مقصدی باید پیاده بشن و حتی بعد از اینکه پیاده شدن کجا باید برن و کجا میخوان که برن؟!

و اصولا برای یک همچین هدفی باید برنامه ریزی کرد یعنی بدون برنامه قبلی خیلی سخته که به هدفمون برسیم و یا اگر هم برسیم با هزینه و زمان بسیار زیاد امکان پذیره و در کل این مسافرت و طی مسیر به صرفه و بهینه نخواهد بود و ممکنه در انتها نارضایتی پیش بیاد و اون واکنشی هم که ما به عنوان سخنران انتظار داریم اتفاق نیافته که این خودش میشه نقض غرض!

در این مطلب میخوام در مورد طراحی سخنرانی با استفاده از ۳ رکن اساسی هر ارتباط با شما صحبت کنم و در مورد هر کدوم توضیحاتی رو بگم و در ادامه چند روش طراحی فوری سخنرانی رو خدمتتون معرفی کنم که مطمئنم میتونه خیلی برای شما مفید باشه.

از این روشها هم در طراحی سخنرانیهای طولاتی و هم در کوتاهترین صحبتها در جمع ها و یا حتی اظهار نظرهاتون میتونید استفاده کنید.

هرچند موضوع این مطلب ترس و استرس سخنرانی نیست اما لازم میدونم که همینجا توضیح بدم بر اساس سیستم چهار میم که آموزشهای سنخرانی و فن بیان من بر این اساس انجام میشه, یکی از مواردی که باعث ایجاد ترس و استرس در سخنرانی میشه , ترس از محتواست.

ترس از محتوا به صورت کلی یعنی اینکه من به عنوان سخنران میترسم که محتوای من خوب نباشه و یا محتوا رو فراموش کنم یا وقت کم یا زیاد بیارم برای ارائه محتوا.

اما زمانی که ما طراحی سخنرانی رو یاد بگیریم این ترسها و اضطرابها تا خدود زیادی کنترل میشه چون میدونیم قراره چه چیزی رو چطوری و در چه مدتی بیان کنیم.

طراحی سخنرانی ضمنا به ما کمک میکنه که بدونیم چطوری باید تمرین کنیم و حتما شما هم با من موافقید که اگر چهارچوب خاصی برای سخنرانی نداشته باشیم , تمرین کردن هم برای ما سخت خواهد بود.

و شاید مهمترین مزیت طراحی سخنرانی این باشه که تا حدود زیادی مانع از فراموشی محتوا و متن سخنرانی هم خواهد شد. چراکه مسیر رو کاملا برای ما مشخص میکنه و ضمنا ما در طول مسیر نشانه هایی داریم که با توجه به اونها میتونیم متوجه بشیم داریم روی ریل و مسیر حرکت می کنیم یا نه؟!

اما بریم سراغ همون ۳ تا رکنی ارتباطی که گفتم

رکن اول :

شناخت مخاطب در طراحی سخنرانی

نا گفته پیداست که برای برقراری هر ارتباطی شناخت مخاطب بسیار مهمه . اینکه من بدونم برای چه کیب دارم حرف میزنم و اون شخص از چه چیزهایی خوشش میاد و از چه چیزهایی خوشش نمیاد.

مساله ی مهم اینه که هدف اصلی هر ارتباطی برقراری ارتباط موثر و تاثیرگزاری بیشتر روی طرف مقابله .

پس باید این نکته رو بدونیم که هر چقدر بیشتر با طرف مقابل خودم آشنا باشم و بیشتر بشناسمش بهتر میتونم روش تاثیر بزارم.

در ساده ترین مثال میشه این رو گفت که وقتی شما میخواهید برای یک نفر کادو بخرید شناخت سلیقه طرف مقابل میتونه تاثیر این کار شما را صدها پله کاهش یا افزایش بده.

حتی وقتی میخواهید کادو بخرید یعنی به یک شخص مجانی لطف کنید این شناخت مهمه چه برسه به اینکه بخواهید از یک نفر چیزی بخواهید یا چیزی بفروشید یا خداقل وقتش رو بگیرید!

من تعجب میکنم از بعضی اشخاص که با این نفکر که من دارم یه چیزی یادش میدم و به نفع خودش صحبت میکنم پس لازم نیست زیاد لیلی به لالای مخاطب بزارم , شروع به برقراری ارتباط میکنن.

این نوع صحبت شاید برای شما هم آشنا باشه

مثلا در صحبتهای پدر و فرزند

یا در صحبتهای همسران با هم

و یا در صحبتهای معلم و شاگرد

و …

و معمولا هم نتیجه این نوع تفکر میشه اینکه , مخاطب یا حرف رو نمیپذیره و یا همش رو نمیپذیره یا در شرایط بدتر لجبازی میکنه و اصولا بر خلاف اون حرف عمل میکنه!

در حالی که به قول گوینده این حرف” من که به نفع خودش حرف میزنم یا من که صلاحش رو میخوام, نمیدونم چرا اینطوری میکنه؟!”

شناخت مخاطب , شرایطش, علایقش و روحیاتش میتونه کمک کنه که این تعارضات کمتر پیش بیاد و اگر هم پیش بیاد راحت تر حل بشه.

اما در طراحی سخنرانی چگونه میشه مخاطب رو شناخت؟

و یا شاید سوال بهتر این باشه که چقدر باید مخاطب خودمون در سخنرانی رو بشناسیم؟

چون تعداد مخاطبین در سخنرانی معمولا بیشتر از یک یا چند نفر بالطبع شناخت رو سخت تر میکنه و اصولا چون نوع ارتباط هم از نوع ارتباط نزدیک و پر اصطکاک نیست ( یعنی اینکه در اکثر مواقع قرار نیست به صورت روزانه یا هفتگی مخاطبینمون رو ملاقات کنیم و یا با اونها در تماس باشیم) شناخت ما عمقی نخواهد بود و بیشتر یک شناخت سطحی ولی موثره!

یعنی بیشتر سعی داریم بفهمیم که مخاطب ما به چه موضوعاتی علاقه منده؟ و از اون موضوع چقدر میدونه؟ و نکته مهم دیگه اینکه بهترین روش یادگیری اون مطلب برای مخاطبین ما چگونه است؟

مثلا اگر مخاطبین ما نوجوانها هستن با توجه به مطالب بالا بیشتر دوست دارن در زمینه تکنولوژیهای جدید و مطالب به روز و تفریحات و .. بشنون و در مورد این موضوع با توجه به وجود شبکه های اجتماعی و اینترنت اطلاعات زیادی دارن که احتمالا زیاد عمقی نیست و بیشتر اطلاعات عمومه و در گام سوم مخاطب نوجوون دوست داره بیشتر با بازی و کار گروهی و مثال و آموزشهای چند رسانه ای این مطالب رو یا بگیره.

احتمالا ایجاد فضای آموزشی شاد و پرهیجان خیلی مناسب این نوع مخاطب باشه . پس من به عنوان سخنران در طراحی سخنرانی باید به این مولفه ها دقت کنم در غیر اینصورت بسیار خسته کننده و کسالت آور خواهم بود و در انتها با کمترین بهره وری مواجه خواهم شد و اون مخاطب هیچ علاقه ای برای اینکه مجددا پای صحبتهای من بشینه نخواهد داشت.

آیا هدف من این بوده که یه تعداد مخاطب رو از دست بدم و یا بدتر از اون از خودم متنفر کنم که دیگه هیچ تمایلی به پوش دادن به صحبتهای من نداشته باشند؟!

مسلما خیر!

اما راهکار شناخت مخاطب بسته به نوع مخاطبین و تعداد مخاطبین و موضوع سخنرانی متفاوته و من اینجا میخوام به چند مورد از ونها اشاره کنم که در همین حد هم اطلاعات مناسبی میتونیم جمع آوری کنیم که در مسیر رسیدن به هدف به ما خیلی یاری خواهد رساند.

پرسش از خود مخاطب به صورت مستقیم : اگر تعداد مخاطبین کم باشه و امکان پرسش هم وجود داشته باشه خود شما و یا شخص ثالث میتونه از مخاطبین سوالهای مربوطه رو بپرسه.

پرسش از مخاطب به وسیله پرسشنامه : در این روش با طراحی و توزیع پرسشنامه های هدفمند میتونید سوالهای خودتون رو بپرسید و بین مخاطبین توزیع کنید. این روش هم به روش فیزیکی و هم از طریق فضای مجازی و آنلاین قابل انجامه.

از طریق پرسش از برگزار کننده : این روش مخصوصا اگر برگزار کننده حرفه ای باشه و حتی قبلا به صورت مستمر پرسشنامه هایی رو بین مخاطبین خودش توزیع کرده باشه و بر اساس اونها نظر بده , بسیار موثره و کمک بسیار خوبی به طراحی سخنرانی خواهد کرد.

به کمک افراد با تجربه : اگر در بین دوستان و نزدیکان خودتون اشخاصی رو دارید که قبلا رویداد مشابهی برگزار کردند حتما میتونید از اونها مشورت بخواهید و از نتیجه مشورتهاتون استفاده کنید.

از طریق نت و فضای مجازی و موتورهای جستجو: احتمالا با این نوع یافتن پاسخ پرسشهاتون آشنا باشید. کمتر کسی هست که تو این دور و زمونه مسیرش به گوگل نخورده باشه و برای پیدا کردن جواب سوالش سراغ این غول و موتور جستجوگر اینترنتی نرفته باشه. اما اگر کوتاه و مختصر بخوام بگم, شما میتونید موضوعی رو که قراره در موردش صحبت کنید رو در گوگل سرچ کنید و با مطالعه پیشنهاد های گوگل و همچنین نظرات و کامنتهایی که مخاطبین در زیر اون مطالب گذاشتن به اطلاعات خوبی دست پیدا کنید.

البته به زودی یک مطلب کامل و جامع در مورد نحوه جستجو در اینترنت برای پیدا کردن محتوا برای شما در سایت سخن امید آماده خواهیم کرد.

موارد بالا روشهای کلی بود که میتونید از اون طریق اطلاعات بیشتری از مخاطبانتون پیدا کنید و این تازه میشه شناخت مخاطب قبل از سخنرانی!

یک روش دیگه برای شناخت مخاطبین وجود داره که در حین سخنرانی اتفاق میافته و سخنرانان حرفه ای میتونن همزمان با اینکه این شناخت اتفاق میافته محتوا و یا سبک سخنرانیش خودشون رو تغییر بدن.

هرچند اگه مهارت در این نوع شناخت بیشتر از طریق تجربه حاصل میشه اما با فراگیری مهارتهای شخصیت شناسی خیلی سریعتر و بهتر میتونید به این مرحله از سخنرانی حرفه ای برسید.

مثلا یادگیری انواع متدها و روشهای شخصیت شناسی مثل mbti و disc یا کهن الگوها و یا اناگرام میتونه مهارتهای شما رو برای درک و شناخت فوری شخصیت تقریبی مخاطبیتنون بالا ببره .

به صورت خلاصه این یعنی اینکه ممکنه اطلاعاتی که قبل از سخنرانی جمع آوری کردید در شروع و یا ادامه سخنرانی نقض بشه یا بفهمید که اطلاعاتتون کامل نبوده و یا حتی اشتباه بوده. حتی ممکنه اطلاعات اشتباه به شما داده باشند که بیشتر سهویه و خیلی کمتر عمدی.

در هر جای سخنرانی که متوجه این مطلب شدید باید بتونید با استفاده از مهارتهای خودتون در مسیر درست قرار بگیرید.

مثلا به شما گفتند که تعدادی از کارآفرینهای فلان استان مخاطبین شما هستند که در حال کسب و کار و کارآفرینی هستن و به قول معروف مشغول کار هستند ولی در حین سخنرانی متوجه میشید که اصلا مخاطبین شما کارآفرین نیستند بلکه قراره با آموزشهای شما ترغیب بشن که اگر علاقه مند شدن و شرایطش رو داشتند تازه معرفی بشن برای دریافت وام و بعد از اون شروع کنند به کارآفرینی!

حتما قبول دارید که این دو دسته مخاطبین بسیار با هم متفاوت هستند و دغدغه های اونها هم خیلی با هم متفاوته.

حالا شما باید بتونید بعد از اینکه متوجه این مطلب شدید مسیر سخنرانی و محتوای خودتون رو متناسب با مخاطب جدید تغییر بدید. و جالبه بدونید که این اتفاق برای یکی از همکاران من افتاده که البته ایشون به خوبی مدیریتش کردن.

باز هم مشاهده شده اساتید و سخنرانهایی که فرمودند : به من چه! تقصیر خودشونه که به من نگفتند!

به هر حال درسته که گفتند مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد ولی به نظر من درستر از اون اینه که

“اول صاحب سخن باید مستمع را بر سر ذوق بیاورد!”

پس تا اینجا در رابطه با رگن اول که میشد شناخت مخاطب در طراحی سخنرانی صحبت کردیم.

در مطلب بعدی در مورد رکن دوم یا شناخت خودمون هم صحبت خواهیم کرد پس با من همراه باشید.

و به نظر من بهترین روش برای این همراهی و در جریان مطالب بودن اینه که در خبرنامه سایت عضو بشید تا ما بتونیم از طریق ایمیل , انتشار محتواهای جدید رو به شما خبر بدیم.

از اعتمادتون به وبسایت سخن امید متشکرم.

مقاله های مرتبط :

0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 Comments
بازخورد (Feedback) های اینلاین
View all comments