خیلی ها به خودشان می گویند،می خواهیم خجالت نکشیم...چون واقعا اذیت می شویم اما می دانید تعریف خجالت چی هست؟
اینکه ما کاری را که میدانیم درست است ولی انجامش نمیدهیم و یا بالعکس عملی را که آگاه هستیم، اشتباه است اما به آن تن می دهیم، فقط به دلیل یک سری تفکرات غلط.این تعریف ساده خجالت است.
اما واقعا چه جوری خجالت نکشیم؟
در اول سخن این را بگویم که یکی از مهمترین عواملی که باعث میشود که ارتباط موثر ما با اطرافیان به صورت قابل توجهی کاهش یابد، بحث خجالت است. البته ذکر این مطلب لازم است که عرض کنم، ما انسان خجالتی به آن معنا که ا زنظر ژنتیکی و بنیادی خجالتی باشد نداریم(هرچند ژن هم مقداری نقش دارد)، بلکه ما رفتار خجالتی بودن یا خجولیگری در افراد مشاهده میکنیم که این نوع رفتار با آموزش و تمرین قابل اصلاح شدن است. پس در ابتدای کار این نکته را فراموش نکنیم که ما با مقداری تمرین حتما خواهیم توانست که “خجالت نکشیم“.
هیچ وقت این نکته طلایی یادتون نره که:
زدن برچسب انسان خجالتی اکیداً ممنوع است.مخصوصاً به کودکان که شخصیتشان در حال رشد کردن و شکل گرفتن است.
حال بیاییم معایب داشتن رفتار خجولی را با هم مرور کرده و با هم زندگی یک فردخجالتی را تجزیه و تحلیل کنیم.
۷مورد ازمعایب خجولی گری-چراخجالت نکشیم واگرخجول باشیم چه اتفاقی می افتد؟
۱-دیده نشدن و رشد نکردن بر اثر خجالت
بیاییم خجالت نکشیم تا بیشتر دیده شویم.
تصوّر کنید شخصی به نرمافزار آفیس تسلط کافی دارد یا به عبارت دیگرهم با دقت و سرعت قابل قبولی تایپ میکند و هم در اسلاید سازی بسیار توانمند است. علاوه بر اینها، در ویرایش و میکس کردن فیلم و کلیپ نیز تواناییهای بالایی دارد. خلاصه خیلی ساده بخواهیم بگویم در کار کردن با کامپیوتر درشهرخودش حرف اوّل را میزند.
اکنون فرض کنید این بزرگوار با این همه تخصص، متاسفانه دارای رفتارهای خجالتی است و از این که صبح بلند شود و روزانه به چندین شرکت تایپ و تکثیر سر بزند، امتناع میکند . یکسری افکار مزاحم مثل فکرهای زیر به ذهنش خطور میکند:
-شاید تخصص من برایشان مفید نباشد.
-تحمل “نه شنیدن” را ندارم.
– با مراجعه زیاد به موسسات مختلف ،کلاس کاریام پایین میآید.
-من که پارتی ندارم.
-اگر سرمایه داشتم خودم یک مغازه تایپ و تکثیر و خدمات فنی میزدم.
-کاش من هم مثل دوستم احمد، پدر پولدار داشتم.
-وضع بازار خراب است، دست زیادشده است.
-چه کسی به فردی مثل من کار میدهد؟!
همه این بهانهها که در ذهن این آقا نقش بسته است ،باعث میشود که کمتر برای یافتن کار به جاهای مختلف مراجعه کند و همین امر موجب میشود که تخصص ایشان دیده نشود. در نتیجه رشد خاصی برایش اتفاق نمیافتد.
۲-خجالت و ضربه خوردن به دین و اعتقادات
بیاییم خجالت نکشیم تا دین و اعتقادات مان ضربه نخورد.
همه می دانیم که یک انسان در هرجایی از دنیا ازنظر شخصی عقیدهای برای خود داردو هرفردی با هرنوع دیدگاهی برای بنده قابل احترام است به شرطی که آن طرز فکربرای بقیه ایجاد زحمت نکند..برای مثال خیلیها هستند که خواندن نماز برایشان مساله بسیار مهم و از ارکان اصلی زندگیشان می باشد، اما خیلی جالب است بسیاری از همین آقایان و خانمهای محترم، در بعضی موقعیتها ،این پای بندی را به دست فراموشی میسپارند. مثلاً فرض کنید که در یک فرودگاه کشور خارجی همراه با عدهای از دوستان در سالن انتظار نشستهاید. ساعت ۴:۳۰صبح است، گوشی چند نفری شروع به پخش اذان میکند. یک ساعتی میگذرد. اتفاق جالبی رخ میدهد. کسانی که تا دیروز، نماز اوّل وقتشان ترک نمی شود، در حال حاضر هیچ اقدامی برای این عمل دینی انجام نمیدهند و آن هم فقط به خاطر بحث خجالت کشیدن.مثلا افکاری شبیه به این در ذهنشان نقش بسته است.
– من، اینجا، در این کشور خارجی، نمازبخوانم؛ بقیه چه فکری دربارهام میکنند؟
-اینجا که نمازخانه ندارد.
-بعداً قضای نماز را به جا می آورم.
دوستان، اشتباه نشود. من اصلاً بحث دینی و اعتقادی نمیکنم. هرکسی اعتقادات خاص خودش را دارد و هر عقیدهای هم که دارد برای بنده محترم است. موضوع حرف من این است خجالت یا رفتار خجولی حتی میتواند روی اعمال مذهبی بعضی افراد تاثیرات سوء داشته باشد.
۳-ضررهای مالی خجولیگری(رفتار خجالت)
خجالت نکشیم تا پول و سرمایه مان حفظ شود.
اجازه هست چند سوال خودمانی از شما بپرسم.؟ البته اگر حوصلهاش را دارید؟
-تا حالا براتون پیش آمده، دوست یا فامیلی از شما درخواست کند تا ضامن او شوید و شما علیرغم میل باطنی این کار را انجام داده باشید؟.
-تا حالا براتون اتفاق افتاده که یک انسان متکدّی(ظاهراً فقیر) از شما در حضور دیگران تقاضای پولی کند و شما با اینکه دوست نداشتهاید، اما مبلغی به او کمک کرده اید؟
-آیا تاکنون به خاطر رو دربایستی به کسی پول قرض دادهاید که بعداً پس ندهد؟
-آیا می دانستید خیلی از این بحرانهای مالی و ورشکستگی ها، ریشهاش همین خجولی است؟
همه مشکلات و مسائلی که در قالب سوال مطرح کردم، حداقل یک مورد برای اکثر ما به وقوع پیوسته است.
اما راه حل چیست؟ چه جوری از دست این ویژگی لعنتی که حالمان را بد میکند، خلاص شویم؟
به زودی چند تا راهکار خوب برای شما ارائه میکنم ولی خلاصه بگویم راه حل رفع خجالت،یک چیزبیشتر نیست وآن هم” آموزش” است .
یعنی آموزش ببینیم که چه طوری رفتار خجالتی نداشته باشیم.
۴-خجالت و ضایع شدن حقمان
خجالت نکشیم تا حقمان ضایع نشود.
چند وقت پیش در صف نانوایی سنگکی ایستاده بود. مدتی گذشت. آقایی از راه رسید که گویا آشنایافامیل آقای نانوابود. بعد از چاق سلامتی رفت و جلوی همه ایستاد.به صورت خیلی ریزو نامحسوس سعی کرد ۲ عدد نان برای خودش بردارد و گمان هم میکرد بقیه متوجه نمیشوند. (کلاً این جور افراد اصطلاحاً خودشان را به آن راه میزنند). امّا از قضا همه افرادی که منتظر بودند از حرکت ناشایست ایشان ناراحت شدند.
خیلی جالبه… من انواع رفتار هاواکنشهای غلط را ازمردم مختلف شاهد بودم که بخشی ازآن را در ادامه برایتان بیان می کنم.
-رفتار اول:پیرمردی با لهجه غلیظ گفت: “آهای آقای نسبتاً محترم!!! همه اینها آدمند که اینجا منتظر ایستادهاند”.- (رفتار واکنشی)
– رفتار دوم:مرد میان سالی بدون اینکه حرفی بزند فقط به نشانه ناراحتی فوت میکرد و سرش را در حالی که پایین انداخته بود، تکان میداد.-(رفتار خجولی)
-رفتار سوم:عدهای هم هیچ چیزی نمیگفتند و فقط از ناراحتی چهرهشان برافروخته بود.-(رفتار خجولی)
-رفتار چهارم:خانمی گفت:”شعور هم چه نعمت بزرگی است که خیلیها ندارند.” (رفتار توهین آمیز)
–-رفتار پنجم: یکی از آن آخر صف، داد زد که”آقای شاطر!!! اینجا هرکی هرکیه”. (رفتار کنایهای)
البته بنده با رفتار دوم و سوم ازنوع خجولی کار دارم که ما خیلی اوقات به خاطر این ویژگی، در دام خجالت خود گرفتار شده و حقمان به نحوی ازبین می رود.
ناگفته نماند در همان موقعیت نانوایی، من با یک تکنیک ساده حسن جویی از نوبت خودم در صف دفاع کردم و غائله ختم به خیر شد.
۵-خجالتی بودن و آسایش کمتر
خجالت نکشیم تا آسایش بیشتری داشته باشیم.
خانمی را تصور کنید که حتماً باید فلان مدل آرایش صورت را داشته باشد تا از خانه خارج شود وگرنه خجالت میکشد از منزل بیرون آید. این راهم بگویم که بنده اصلاً با اینکه”آرایش کردن در اماکن عمومی خوب هست یا نه” کار ندارم.من دنبال شکار کردن رفتارهای خجالتی هستم تا به نحوی حلشان کنم. از طرفی دیگر آقایی را تصور کنید که وقت زیادی را صرف هماهنگ کردن رنگ پیراهن با کت شلوار خود میکند و اگر این امر اتفاق نیافتد به خاطر یک نوع خجالت پنهان، از خانه خارج نمیشود. در هر دو مورد فوق، آن خانم و آقا، به خاطر نوع رفتارشان ازنوع خجولی، آسایش و راحتی را از خودشان دریغ کردهاند.
۶-مثل آب، شکل ظرفی میشویم که در آن هستیم
تا حالا این ضرب المثل را شنیدهاید که میگویند “خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو”. این مثل یکی از بیخاصیتترین جملههایی است که متاسفانه خیلیها به آن استناد میکنند و به نظر من کاملاً غلط است.
حالا میگویید چرا؟ براتون الان ثابت میکنم.
جوانی تقریباً ۱۸ ساله را تصور کنید که با اصرار زیاد مجوّز سفر اولش را با دوستان خود، از خانواده اش گرفته است. پدر و مادرش هم به این خاطر که غرور او را نشکنند، به او جواب مثبت دادهاند. مقصد این هفت، هشت عدد جوان عزیز، مناطق شمالی کشور است. از جاده چالوس به سمت سلمان شهر حرکت می کنند.(یک لحظه یاد سریال خط قرمز افتادم که سالها پیش از تلویزیون پخش شد) در راه در یک رستوران به اصطلاح امروزیها لاک چری توقفی برای ناهار دارند. بعد از صرف ناهار از آن هشت نفر، ۶ تای آنها سیگار روشن میکنند وبه بقیه هم روی رسم رفاقت تعارف میکنند. معمولاً آن دو نفر باقیمانده هم بنا به ضرب المثل”خواهی نشوی رسوا، همرنگ جماعت شو”، برای اولین بار لب به سیگار میزنند. همین رفتاراین دو جوان دقیقاً ریشه در خجولی درونشان داردو ممکن است تبعات سنگینی در آینده هم داشته باشد.- خداوندانشاء اله حافظ و نگهدار همه جوانان این مرز و بوم باشد.
البته ببخشید، این قسمت کمی رنگ و بوی نصیحت کردن داشت ولی واقعیت آن است که این اتفاقات کم و بیش برای همه میافتد. ولی اگرآگاه باشیم، می توانیم خودمان را کاملاً حفظ کنیم.
۷-خجولی و فرار از موقعیت
-آیا تا به حال کودکی را دیدهاید که هنگام ورود به یک مکان جدید، مثلاً مهمانی، پشت والدین خود مخفی شده است.
-آیا تا کنون فرد بزرگسالی را دیدهاید که فقط به خاطر اینکه در موقعیت صحبت در جمع واقع نشود، به صورت ساختگی با تلفن همراهش صحبت میکند؟ خودتان تا حالا شده بیدلیل با موبایل صحبت کنید تا از قرارگیری در فضایی خاص امتناع کنید.(یا دور شوید).
هر دو مورد ذکر شده نمونههایی از فرار کردن از موقعیتهایی است که ما خیلی اوقات به خاطر رفتار خجالتی آن کا ررا انجام میدهیم. البته گاهی هم دور شدن از یک مکان یا جمع خاص، به علت موارد دیگر نظیر احساس خطر یا آسیب واقعی است که ما با این دسته پاسخها مشکلی نداریم.
اشکال وقتی رخ میدهد که ما فرار کنیم فقط به خاطر”خجولی”.
خلاصه افراد خجول (خجالتی) چه جوری اند؟
-همانطور که گفتیم اکثراً از موقعیتها فرار میکنند.
-در گفتن”نه” خیلی دچار مشکل هستند و گاهی گفتن”آری” به جای”نه” برایشان سنگین تمام میشود.
-ازدیگران خیلی تقلید میکنند و معمولاً همرنگ جماعت میشوند.
-ازحقوقشان به راحتی صرفنظر میکنند.
-نمیتوانند به درستی ابراز وجود کنند.
-خیلی وقتها کاری را میکنند که اصلاً به آن اعتقادی ندارند.
-اهل تعارف هستند.
-دیگران را بر خودشان بیجهت مقدّم میدارند و اسم فداکاری و گذشت روی آن می گذارند.
-خیلی حاضر نیستند نظر خود را در جمع بیان کنند.
-خیلی اوقات برای فرار از بعضی فضاها و برخوردها، به گوشی تلفن همراه و شبکههای اجتماعی پناه میبرند.
-معمولاً در یک جاهایی کم حرف می شوند و اسم شرم و حیا روی آن میگذارند.
-شخصیت انفعالی دارند.
و خیلی ویژگیهای دیگر… .
دراینجا لازم میدانم پیرامون ویژگیهای انسانهای با شهامت که دقیقا عکس رفتارهای خجالتی را دارند کمی با هم صحبت کنیم.
خصوصیات افراد با شهامت(ضد خجولی) -اگرخجالت نکشیم چه مزایایی برای ما دارد؟
-اگر از آنها درخواستی شود که با معیارهای آنان سازگار نباشد، در کمال احترام، آن خواسته رد میکنند.
-خیلی نگران قضاوتها و نظرات دیگران نیستند.
-انسانهای ریسکپذیری هستند.
-روابط اجتماعی و خانوادگی مناسبی دارند.
-چون به آن چه اعتقاد دارند، عمل میکنند، معمولاً آرامش خاصی در چهره شان نمایان است.
-کمتر پیش میآید از خط قرمزهای اخلاقی خود، عبور کنند.
-در بحران های اقتصادی، اجتماعی و…، زود خود را نمیبازند و قدرت مدیریت بالایی دارند.
-در رهبری یک مجموعه معمولاً موفق عمل می کنند.
-شخصیت ایده پرداز و خلاقی دارند.
-از حقوق خود در همه امور به راحتی دفاع میکنند.
-جایی که لازم باشد، ابراز وجود میکنند.
-هم رنگ جماعت نمیشوند مگرا ینکه آن جماعت درست عمل کند.
اکنون که معایب و مزایای خجول بودن و نبودن را با هم مفصل بررسی کردیم این سوال پیش میآید که حالا ما چه جوری از خجالت به سمت شهامت حرکت کنیم. راه حل چیست؟
راهکارهای حرکت از خجالت به سمت شهامت
۱-با ترسهایتان مواجه شوید.
خیلی اشخاص هستند وقتی در فروشگاه عرضه پوشاک وارد میشوند. با ترفندهای گوناگون فروشنده از جمله موارد زیر روبرو می شوند:
-تعریفهای عجیب و غریب فروشنده از اجناس مغازه خود.
-باز کردن تعداد زیادی پیراهن، شلوار و یا مانتو برای مشتری.
-پوشاندن لباسها به کسانی که برای خرید مراجعه کردهاند.(آن هم به اجبار)
-ادعاهای فروشنده مبنی بر اینکه قیمتهای ایشان، از همه جا پایینتر است.
-بیان این مطلب که قیمتها احتمال زیاد هفته آینده، افزایش خواهد یافت.
-گفتن این جمله به مشتری که:”ببر منزل، شما بپوش، نخواستی مال خودم”.
-اینکه قیمتهای فروشگاه، قیمت خرید قبلی است.
-اینکه همه ی سایزهای این مدل(مثلاً مانتو) را خریدهاید، و فقط همین چند تا باقیمانده است.
اکثراً افرادی که با این تکنیکهای فروشندگی روبرومی شوند و کمی هم رفتار خجولی در وجودشان باشد، به راحتی تسلیم میشوند و علیرغم میل باطنی یک خرید هرچند محدود از آن فروشگاه خواهند داشت.
حتما کسانی را دیده اید که کالایی را میخرند و بعد به هر دلیل از خریدن آن منصرف می شوند اما باز هم به علت یکسری رفتارهای خجالت گونه، آن را پس نمیدهند.
راه حلی که من پیشنهاد میکنم، راهکاری است که از دورههای آقای دکتر علیرضا شیری آموختهام.ایشان استاد برجسته در زمینه روانشناسی هستند که سالها در کشور انگلستان مشغول به تحصیل بوده اند و البته به گردن بنده حق استادی دارند.راهکار بدین ترتیب است که:
چارهای نیست جز آنکه، آن شخص با ترسهایش کاملاً روبرو شود.یعنی ما میگوییم آن آقا یا خانم با داشتن آمادگی کامل قبلی، وارد یک فروشگاه خیلی شیک لباس شود امّا این دفعه به این نیت که اجناس را داخل مغازه تمام وکمال ببیند و قیمتها را سوال کند، اما در نهایت هیچگونه خریدی انجام ندهد. حتی خود من برای افرادی که خیلی زیاددر مساله خرید و پس دادن تعارف دارند، پیشنهاد میدهم در آن موقعیت حتی چندین پیراهن، شلوار یا مانتو را پرو کنند ولی در آخر کار، با تشکر کردن از صاحب فروشگاه، دست خالی آن جا را ترک کنند. این عملیات خطیر برای آدمهای خجالتی خیلی خیلی سخت و طاقتفرسا است ولی وقتی چند بار این تمرین نفسگیر را انجام دادند، از یک مشکلی که یک عمر با آن درگیر بودند. رهایی مییابند.
ذکر این نکته لازم است که اگر احیاناً مشکل تعارف در خرید ، با راهحل بالا حل نشد میتوانید از راهکارهای بعدی استفاده و یا به شماره ۰۹۹۰۷۳۲۳۷۱۰ پیامک بزنید. من یا همکارانم در اسرع وقت با شما تماس خواهیم گرفت.
یادآوری:
پس خلاصه کلید اول رفع خجالت این شد که “از چیزی که میترسید، با آن مواجه شوید.”
۲-ساختن مسیر عصبی رفتار درستی که از آن خجالت میکشیم
در مورد مسیر عصبی و مفهوم آن به صورت مفصل در فصل مربوطه با هم صحبت کردیم ولی اگر بخواهیم خیلی خلاصه آن را دوباره مطرح کنم، باید بگویم: وقتی ماهرگونه مهارتی را نداریم،برای کسب آن میبایست به مقدار لازم (بسته به تواناییهای ما)، این عمل را تکرار کنیم تا در ذهن ما به صورت عادت درآید. هرچه بیشتر فرایند مربوطه را تمرین کنیم، مسیر عصبی آن قویتر یا به عبارت دیگر آن مهارت در درون ما عمیقتر میشود.
چند ماه گذشته ، تعدادی از بزرگوارانی که در کارگاههای ارتباط موثر بنده شرکت کردهاند، بارها این مشکل را با من مطرح کردهاند که آن آقایان یا خانمها از مواجهه با جمعهای زیاد، به شدت واهمه دارند. یکی از این عزیزان مسالهاش این بود که وقتی در یک مهمانی تعداد بالا شرکت میکند، در لحظه ورود از دست دادن و سلام و احوالپرسی با عدهی زیاد از حضار، طفره میرود و دچار کم رویی می شود و ازمن راهحل میخواست. پیشنهادم به این دوست عزیز این بود که از این به بعد به مدّت چند هفته، هر موقع وارد هر جمعی(دوستانه، خانوادگی، کاری و…) با هر تعدادمیشود، خود را موظف کند که با تمامی افراد آن مکان تعاملهای زیر را انجام دهد:
-اوّل سلام و احوالپرسی از خود شخص.
-دوم ارتباط چشمی گرفتن.
-سوم دست دادن
-چهارم احوالپرسی خیلی مختصر از خانواده شخص مقابل.
در ابتدای امر، مغز شخص در مقابل این رفتارهای جدید و ناشناخته مقاومت میکند اما فرد می بایست با تکرار روند ذکر شده، کم کم مسیر عصبی مربوط را ساخته و آن عمل به مرور با صبر و حوصله به صورت یک عادت خوب در می آید.
۳-تمرین تصویرسازی ذهن برای رویارویی با خجالت
دربخشی ازهمین کتاب، مطالبی کاربردی پیرامون تصویرسازی ذهنی به میان آمد. اما اگر بخواهیم خیلی خلاصه این مفهوم را مرور کنیم، این طور می شود بیان کرد که ما باید چندین بار در یک جای بی سر و صدا و بدون هیچگونه مزاحمتی نشسته، ترجیحاً چشم را ببندیم .خودمان را کاملاً در فضایی که در آن دچار رفتار خجولی گری میشویم تصور کنیم . اعمالی که قرار است آن را با شهامت کامل انجام دهیم، در ذهن خود مرور کنیم. البته با تمام جزئیات از جمله رنگ، دمای هوا و انواع شرایطی محیطی، اگر به صورت درست تمرین کنیم میبایست تمام آن ترسها، تردیدها و احساسات درونی، هنگام تصویرسازی، در وجود ما به وقوع بپیوندد. به عنوان مثال:
دانشجویی را تصور کنید که قرار است یک هفته دیگر مقابل جمعی از اساتید و دانشجویان یک کنفرانس داشته باشد و از پایان نامه خود دفاع کند. همین فرد به خاطر کمی خجالتی بودن و البته عدم مهارت سخنرانی، از نحوه ارائه هفت روز آینده خود واهمه دارد. مدام افکار زیر از ذهنش عبور میکند که:
-من از الان برای یک هفته آینده دچار اضطراب شده ام.
-اگر خراب کنم، آبرویم میرود.
-اگر تپق بزنم، بقیه به من میخندند.
-چه جوری استرس خودم را مدیریت کنم.
-اگر استاد سوالی پرسید و بلد نبودم،خیلی برایم بد میشود.
پیشنهاد من برای اینگونه افراد تمرین زیاد تکنیک تصویرسازی ذهنی است. یعنی اگر دفاع دانشجویی فرضاً ۳ ساعت به طول میانجامد، برای چندین مرتبه در طول یک هفتهای که فرصت دارد، دقیقاً هر بار به اندازه همین سه ساعت زمان اختصاص دهد. یعنی در یک مکان بدون سر و صدا با چشمان باز یا بسته(هرکدام راحتتر است)، خود را در محل سالن دفاع از پایان نامه تصور کرده و کلیه جزئیات ممکن از جمله موارد زیر را در ذهنش مرور کند:
– نحوه بلند شدن وحرکت به سمت تریبون
-نحوه شروع سخنرانی و سلام و احوالپرسی با حضّار
-نحوه ایستادن
-نوع لباسی که قرار است، بپوشد
-مرور اسلایدها و مطالبی که قرار است، ارائه کند.
-بررسی سوالات احتمالی
-پیشبینی و ارائه راهکار برای هر نوع مشکل ایجاد شده در اجرا
-مرور کامل فیلم یا کلیپهایی که قرار است پخش شود.
-شناخت قبلی از اساتیدی که در جلسه دفاع شما حاضر خواهند شد.
پس از اجرای چند بارهی این تمرین نوبت به اجرای واقعی در یک مکان ساکت و مناسب میرسد. مثلاً وارد اتاق خالی که دمای مناسبی هم دارد میشود.لباس سخنرانی خود را میپوشد تمام اسلایدها و مطالب را عیناً مشابه روز کنفرانس آماده کرده و ارائهی خود را در مقابل مخاطبین فرضی انجام میدهد. البته اگر از بین اعضای خانواده یا دوستان، شخص یا اشخاصی پیدا شدند که با آنان همکاری کنند، اجرای مقابل چند نفر به صورت واقعی تاثیرگذاری به مراتب بیشتری خواهد داشت. چون در آن حالت سخنران میتواند، قبل از جلسه دفاع اصلی، با سوال کردن ازآن چندنفر اشکالات احتمالی خود را مرتفع کند. البته اگر کسی هم پیدا نشد، سخنرانی وارائه مقابل یک دوربین فیلمبرداری ساده(مثلاً با گوشی) میتواند بسیار راهگشا باشد. بدین منظور می بایست بارها فیلم مذکور را بازبینی کرد و اشکالات مربوطه یادداشت شود.
۴-شکستن قفلهای ذهنی
یکی از تکنیکهای مهم در رفع رفتار خجالتی (خجولیگری) شکستن قفلهای ذهن است. قفل ذهنی یک نوع عقیده و یا باور غلط است که در ذهن ما مدتهاست نقش بسته است و باعث تولید رفتارهای غلط از سوی ما میشود.
برای شکستن قفل ذهن در زمینه رفع خجالت و کمرویی تمرینهای زیر پیشنهاد می شود که هر شخص میبایست باتوجه به سبک زندگی و روحیات خود، یک یا چند تای آنها را انتخاب و اجرایی کند.
تمرینهای شکستن قفل های ذهنی:
-اجرای بازی پانتومیم در محیط های دوستانه یا خانوادگی.
-برای دیگران جوک تعریف کنیم، هرچند بیمزه باشد.
-خوبیهای خود را برای یکی از اعضای خانواده یا یک دوست تشریح کنید.
-در جمع صحبت کنید ، هرچند سخن شما خیلی کامل و جامع نباشد.
-از دیگران حسنجویی کنید، یعنی اگر از لباس و یا بوی عطر شخصی خوشتان آمد، آن ویژگی خوب را به او بگویید.
-اگر خریدی میکنید و بقیه پول را فروشنده به شما پس میدهد، دقیق آن را شمارش کنید.
-اگر کسی درخواستی از جنابعالی دارد، و شما تردید دارید جواب مثبت یا منفی بدهیدبلافاصله زمان بخرید مثلاً به طرف مقابل بگویید:”تا فردا جواب قطعی را به شما میدهم.”
-به تنهایی در جایی که کسی نباشد یا در داخل اتومبیل شعرها یا آهنگهای مورد علاقه خود را با صدای بلند بخوانید.
-برای چند هفته، هر زمان که از دستگاه کارت خوان فروشگاهی استفاده میکنید، صرفاً خودتان رمز را وارد کنید و اگر فروشنده، رمزتان را پرسید، به صورت کاملاً محترمانه از ایشان درخواست کنید که شخص شما رمز را بزند. هرچند این حق مسلم شماست که برای همیشه این خواسته را داشته باشید.
-اگر بوی سیگار شخصی در اتومبیل یا مکان عمومی شما را آزار میدهد، محترمانه از ایشان خواهش کنید، سیگار را خاموش کند و تحت هیچ شرایطی سکوت کنید.
-در یک بستنی فروشی بروید و جلوی جمع طعم دلخواه خود را اعلام کنید.
-در مراسم مذهبی و نذری دادن شرکت و ازآنان خواهش کنید که شما غذا را پخش کنید.
-تا میتوانید در مکانهای عمومی سخنرانی کنید.
-کنار جوی یک خیابان یک ربع بنشینید.
-با لباس راحتی یک خیابان یا کوچه را طی کنید. دقت کنید جایی نباشد که همه شما را شناسایی کنند.
-یکروز وقتی سرکار رفتید، تکتک همکاران خود(البته هم جنس) را بغل کنید. خود من یک بار این کار را کردم و اینقدر لذتبخش بود.
-در مکان عمومی که شما را نشناسند، یک ساندویچ خیلی بزرگ بخورید.
-یک هزار تومانی را بردارید و با مراجعه به مغازههای شیک، درخواست خرد کردن آن را نمایید.
-در داخل خیابان از ۱۰ نفر درخواست کنید که تلفن همراهشان را برای چند دقیقه جهت یک تماس تلفنی به شما قرض بدهند.
-در مغازهای که می دانید اصلاً تخفیف نمیدهد، درخواست تخفیف آن هم به مقدار زیاد کنید.
-به چند نفر پیامک بزنید و از او بخواهید، به چهرهی شما از ۱ تا ۱۰ نمره بدهد.
جمع بندی
با هم در ابتدای فصل، رفتار خجولی را تعریف کردیم و گفتیم که خجالت یعنی اینکه ما یکسری کارهایی که میدانیم درست است انجام نمیدهیم، و بالعکس عملی را که آگاه هستیم اشتباه است، به دلیل یکسری تفکرات غلط انجام میدهیم و بعد معایب خجولیگری را با هم مرور کردیم که عبارت است:
-دیده نشدن و رشد نکردن بر اثر خجالت
-ضربه خوردن به دین و اعتقادات ما
-ضررهای مالی
-ضایع شدن حقمان
-آسایش کمتر و زحمت بیشتر
-همرنگ جماعت شدن (آن هم به غلط)
-فرار از موقعیتها
دربخش بعد ویژگیهای افراد خجول را با هم صحبت کردیم و نیز بیان کردیم که افراد با شهامت چه مزیتهایی نسبت به خجولها دارند و در نهایت چندین راهکار جهت حرکت از خجالت به سمت شهامت از جمله موارد زیر ذکر شد:
-مواجه شدن با ترس ها
-ساخت مسیر عصبی
-تصویرسازی ذهنی
-شکستن قفلهای ذهن
در پایان این فصل هم، نوشته هایم را ختم میکنم به یک جمله کلیدی از اقای دیل کارنگی نویسنده کتاب آیین دوست یابی.
خیلی از مردم به یک سردرد معمولی بیشتر از مرگ من و شما اهمیت میدهند، پس اصلاً نگران نباشید در مورد شما چه فکر میکنند.
پس متوجه شدیم که چرا خجالت نکشیم.
هدیه من به شما دوست خوبم.
پس از آشنایی با مفهوم خجالت ، این هم هدیه من به شما: